جبران خليل جبران
پيرامون حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي گويد: امام علي عليه السلام موجودي است که بالاترين کمال ممکن را در يافته و به مُنتهاي فضيلت وجودي رسيده، با روح کليّه (يا انسان کامل) يکي شده و از آن جدائي ندارد. امام علي عليه السلام نخستين کسي از مردم عرب است که آواز اين روح را به گوش جهانيان رسانيد، چون دلش از اين منبع سيراب گشته و زبانش اين سرودهاي آسماني را پي در پي فرو مي خواند. او با چند تن ديگر بر جائي بلند که مشرف بر جهان است، ايستاده و مي بينند و خبر مي دهند، گفتارشان وحي و سخنانشان خبري سماوي است. بلاغت امام علي عليه السلام روشنائي است که همه راه ها را روشن ساخته، امّا عرب در آن متحيّر ماند و به واقعيّت آن پي نبرد، جماعتي تاريکي ايّام جهالت را بر آن ترجيح دادند و در پيچاپيچ آن راهها سرگردان ماندند و پي سود جويان و مردم فروشان را گرفتند. دو طايفه شيفته علي بن ابيطالب عليه السلام هستند؛ يکي خردمندان پاکدل، و ديگري نيکو سرشتان با ذوق. و آنها که از حضرتش روي برگرداندند نه خوي پاک داشتند و نه فطرت بي آلايش.[1] . معاويه که مخالف شماره يک آن حضرت به شمار مي آمد با اين وصف درباره فصاحت آن حضرت سوگند ياد مي کند و مي گويد: جز علي بن ابيطالب کس ديگري فصاحت و بلاغت را در ميان قريش زنده نکرد و بسط نداد. و ابن ابي الحديد نيز مي گويد: اگر همه فصحاي عرب گرد هم آيند سزاوار است آنها در برابر فصاحت سخنان فرزند ابيطالب به عنوان تعظيم و تقدير سرفرود آورند، چنانکه شعراء به شعر عدي بن رقّاع[2] سجده کردند.[3] .
جبران خليل جبران، مرد هنر و ذوق عربي، صاحب افکار نو و بديعي است.