كينه توزي و خود آزاري











کينه توزي و خود آزاري



حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مردي را ديد که به منظور زيان رساندن به دشمن خود به گونه اي تلاش مي کند که زيانش به او مي رسيد.

پس حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمود:

تو مانند کسي هستي که نيزه به پهلوي خود فرو مي کند تا رديف خود را بکشد.[1] .

مي شود داستان عبداللَّه زبير را به عنوان مصداق اين ماجرا نقل کرد.

آنگاه که عبداللَّه بن زبير با مالک اشتر در ميدان جنگ جمل، در يک مبارزه سخت هر دو بر زمين افتاده و مالک بر روي سينه عبداللَّه نشست،

عبداللَّه فرياد برآورد:

من و مالک را بکشيد!

مالک اشتر مي گويد:

تنها سبب نجات من اين شد که عبداللَّه مرا با نام (مالک) معرّفي مي کرد و من نزد مردم به اشتر معروف بودم و اگر مرا به اشتر معرّفي مي نمود، حتماً مرا مي کشتند.

عبداللَّه راضي بود براي نابود شدن مالک او را همراه مالک بکشند از اين رو مالک با شگفتي مي گفت:

به خدا سوگند من از سادگي او بسي در شگفت بودم که کشتن من با کشتن خودش چه سودي برايش داشت.[2] .









  1. نهج البلاغه، حکمت 296 معجم المفهرس مؤلّف.
  2. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج1، ص88.