آزمايش جبرئيل و علم امام علي
سلُوني قَبلَ ان تفقِدوُني[1] . «ازمن بپرسيد قبل از آنکه مرا نيابيد» پير مردي بلند شد و گفت: يا علي من چه کسي هستم؟ امام نگاهي به آسمان و زمين کرد، و نگاهي به جوانب و اطراف نمود و سپس فرمود: تو جبرئيلي. و جبرئيل غائب شد. (فنظر الي السماء ثم نظر الي الارض ثم نظر الي المشرق و المغرب و قال انت جبرئيل) اين خبر به گونه ديگري نيز نقل شده است؛ علاّمة بن حسنويه الحنفي الموصلي مي گويد: روزي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر منبر کوفه فرمود: اَيُّها النّاسُ اَسْألُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُوني، اَسالُوني عَنْ طُرُقِ السَّماواتَ فَأَنَا اَعْرَفُ بِها مِنْ طُرُقِ الْأرْضِ. فَقامَ اِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ وَسَطِ القَوْمِ، فَقَالَ لَهُ: اَيْنَ جِبْرَئيلُ هذِهِ السَّاعَةُ؟ فَنَظَرَ اِلي الْمَشْرَقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ، فَقالَ عليه السلام اَنْتَ جِبْرَئيلٌ، فَغابَ الشّيخُ. «اي مردم پيش از آنکه مرا نيابيد از من سئوال کنيد از راه هاي آسمان ها، زيرا که من به راه هاي زمين آشناترم. در اين حال از ميان جمعيّت مردي برخاست و گفت اي علي، در اين ساعت جبرئيل کجاست؟ امام به سوي آسمان و زمين و به جانب مشرق و مغرب نظر انداخت و چون او را نديد به جانب او متوجّه شد و فرمود: اي شيخ جبرئيل توئي!! راوي گويد: در اين حال آن مرد از ميان مردم به صورت طائري به پرواز در آمد. مردم فرياد کشيدند و گفتند: ما به يقين شهادت مي دهيم بر اينکه تو خليفه پيامبر خدا هستي.[2] .
روزي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر بالاي منبر فرمود: