جوّ شناسي











جوّ شناسي



هنگامي که حضرت امير عليه السلام خواست به جنگ صفين رود، اين دعا را که مشتمل بر چگونگي آفرينش آسمان و زمين و حکمت آفرينش کوه هاست انشاء فرمود:

«اللهم رب السقف المرفوع، و الجو المکفوف، الّذي جعلته مغيضاً للّيل و النهار...».

«بارخدايا! اي پروردگار آسمان بلند! و جو محفوظ از انتشار، که قرار داده اي آن (جو) را محل فرو رفتن شب و روز...»[1] .

شهرستاني در کتاب «الهيئة و الاسلام»[2] آورده است:

منظور از «جو مکفوف» اين است که جوّ با آن که به خودي خود اقتضاي پراکندگي و انتشار دارد از آثار قدرت خداي تواناست که آن را در جاي معيّني نگهداري نموده است.

و نيز در شرح «الذي جعلته مغيضاً لليل والنهار» مي گويد:

کلمه «مغيض» به معناي جائي است که آب را مي مکد و آن را به خود جذب مي نمايد، و گويا آن حضرت (به طور استعاره) شب و روز را به معناي نور و تاريکي قرار داده و چنين فرموده:

«خدايا! تو نور و ظلمت را در جو فرو برده اي و در اثر فرو رفتن نور در جو، شب به وجود آمده، و در اثر فرو رفتن تاريکي در جو روز پديد آمده است»

که آن حضرت چنين فرض نموده که هوا نور و ظلمت را مکيده و بلع مي نمايد و هم اکنون پس از گذشتن قرن هاي زياد دانشمندان علم هيئت به وسيله آلات مجهز «طيف نما» و يا «اسپکترسکوپ» ديده اند که جو بر اثر اقتضاء و احتياجش مقداري از نور را مي مکد و بقيّه اش را براي ما بر مي گرداند.









  1. نهج البلاغه، خطبه 166 معجم المفهرس مؤلّف.
  2. الهيئة و الاسلام، ص51.