پاسخ دادن به هرگونه سئوال
الف- خود آن حضرت فرموده است که: سَلوني قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُوني وَلايَقُولُها بَعْدي اِلاَّ مُدَّعِ کَذّابٌ اَوْ مَجْنُونٌ[1] . «بپرسيد از من قبل از اينکه مرا از دست بدهيد، کسي پس از من سَلوني نمي گويد جز ادّعا کننده دروغ پرداز يا ديوانه» ب- ابن ابي الحديد مي گويد: امّت اسلامي اجماع نموده اند بر اينکه اَحَدي از ياران پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و علماء و دانشمندان عالم، به جز علي عليه السلام «سلوني» نگفته است. و اين از ويژگي هاي آن حضرت است که از آينده خبر مي داد.[2] . ج- و نيز اخطب خوارزمي از سعيد بن مسيّب روايت کرده است که گفت: از ياران پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به جز علي عليه السلام کسي نتوانست بگويد: «سَلُوني» و کساني که اين ادّعا را کرده اند، بلافاصله ذليل و خوار گرديده و خود را رسوا ساخته اند. از جمله آنها «قتاده ابن دعامه» مي باشد.[3] . دميري، حکايت کرده است که چون «قُتاده» وارد کوفه شد مردم به اطرافش گرد آمدند، او مغرور شد و گفت: «هرچه مي خواهيد از من بپرسيد.» در آن اجتماع «ابوحنيفه» نيز حاضر بود گفت از او بپرسيد: مورچه اي که در مکالمه سليمان عليه السلام در قرآن مجيد آمده است نَر بود يا مادّه؟ از او پرسيدند، او در پاسخ ماند! (و خجل گشت). ابوحنيفه گفت: مادّه بوده، بدليل کلام الهي «قالت نملة» چون؛ فعل مؤنّث آمده است.[4] [5] . د- امام علي عليه السلام فرمود: اَيُّها النّاسُ، سَلُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُوني: فَلَاَنَّ بِطُرُقِ السَّماءِ اَعْلَمُ مِنّي بِطُرُقِ الْاَرْضِ «از من بپرسيد پيش از انکه مرا نيابيد، که من به راههاي آسمان داناتر از راههاي زمين هستم.»[6] . ه- در روايت ديگري فرمود: فَاسْئَلُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُوني، فَوَاللَّهِ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ لا تَسْئَلُونَني مِنْ شي ءٍ فيما بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ السّاعَةِ وَ لا عَنْ فِئَةٍ تَهْدي مَائَةً وَ تَضِلُّ مائَةً اِلاّ اَنْبَأتُکُمْ بِناعِقِها وَ قاعِدِها وَ سائِقِها الخ.[7] . مام علي عليه السلام بر منبر مشغول سخنراني بود، فرمود: «هرچه مي خواهيد پيش از آنکه من نباشم بپرسيد، به خدا سوگند از اين زمان تا قيامت چيزي را از من سئوال نمي کنيد، مگر شما را از آن خبر مي دهم و نيز از آينده گروهي که صد نفر را هدايت، و صد نفرديگر را گمراه مي کنند، فرياد کننده و جلودار و راننده آنها، و اينکه ازکجا کوچ مي کنند؛ و در کجا رحل اقامت مي افکنند، همه را به شماخبر مي دهم.» و- و در روايتي ديگر فرمود: سَلُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُوني عَنْ عِلْمٍ لا يَعْرِفُهُ جِبرئيلٌ وَ لا ميکائيلٌ، (فَقالَ رَجُلٌ: يا اَميرُالْمُؤمِنينَ، ما هذَا الْعِلْمُ الَّذي لا يَعْلَمُهُ جِبْرَئيلُ وَ لا ميکائيلُ،) قالَ اِنَّ اللَّهَ تَعالي عَلَّمَ نَبِيُّهُ مُحَمَّداً صلي الله عليه وآله وسلم لَيْلَةَ الْمِعْراجِ عُلُوماً شَتّيً فَمِنْها عِلْمٌ اَمَرَهُ اللَّهُ بِکِتْمانِهِ وَ عِلْمٌ اَمَرَهُ اللَّهُ بِتَبْليغِهِ وَ عِلْمٌ خَيَّرَهُ اللَّهُ تَعالي فيهِ. «پيش از آنکه مرا نيابيد سئوال کنيد از من از علمي که جبرئيل و ميکائيل هم آنرا نمي دانستند. (مردي برخاست و گفت: يا اميرالمؤمنين عليه السلام آن علم کدام است که فرشتگان درگاه ربوبي از آن بي خبرند؟) امام علي عليه السلام فرمود: چون ايزد منّان در شب معراج بسياري از علوم و اسرار گوناگون را به پيامبر خود تعليم داد، آنگاه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را به کتمان بخشي از آنها و به تبليغ بخش ديگري از آن، فرمان داد و آن حضرت را در اظهار بخش سوّم آن، مخيّر ساخت.[8] . ز- و نيز فرمود: سَلُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُوني، فَاِنّي مَيِّتٌ قَريبٌ اَوْ مَقْتُولٌ بَلْ قَتْلاً ما يَنْتَظِرُ اَشْقاها اَنْ يَخْضِبَ هذِهِ بِدَمٍ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ اِلي لِحْيَتِهِ. «بپرسيد از من پيش از آنکه من نباشم، زيرا نزديک است که من بميرم و يا کشته شوم، چنان کشته شدني که شقي ترين امّت در انتظار آن است و اين از خونم خضاب خواهد شد و به محاسن خود با دست اشاره کرد». ح- باز فرمود: سَلُوني قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُوني، فَاِنّي بِطُرُقِ السَّماواتِ اَخْبَرُ مِنْکُم بِطُرُقِ الْأرْضِ.[9] . «بپرسيد از من پيش از آن که مرا نيابيد، زيرا من راه هاي زمين را بهتر مي شناسم.» مردي به نام «تميم ابن اسامه» برخاست و گفت: براي من از تعداد موي سرم خبر بده که چه مقدار است؟ امام علي عليه السلام فرمود: به خدا سوگند من تعداد آنها را مي دانم و اگر بخواهم از تعداد آنها خبر دهم، خبر مي دهم ولي اثبات آن بر تو مشکل است. امّا از حرکات و کردارت خبر مي دهم، به من گفته شده که روي هر موي سر تو فرشته اي است که تو را لعنت مي کند و به تعداد موهاي سرت شيطاني هست که تو را فريب مي دهد؛ تحريکت مي کند، نشانه اش اينکه تو در خانه خود بچّه اي فرومايه[10] را تربيت مي کني، که عاقبت در قتل فرزند پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم حسين عليه السلام شرکت جويد و مردم را براي کشتن آن حضرت تحريص خواهد نمود. «پس امام علي عليه السلام آنچه را که فرموده بود بوقوع پيوست، چون در آن روز (حصين) در خانه او کودکي شيرخوار بود، وقتي بزرگ شد، در واقعه کربلا رئيس شُرطه هاي عبيداللَّه بن زياد بود.»[11] .
يکي ديگر از روش هاي شناسائي درک جوانب علوم عَلَوي، توجّه به کلمات وحي گونه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است، که امام به هر سئوالي پاسخ داد و جز او کسي چنين ادّعائي نکرد، و هر کس چنين گفت رسوا شد.
اوّل به اعتبار اينکه «ة» علامت مؤنّث باشد، مورچه مادّه معنا خواهد داد. دوّم به اعتبار اينکه «ة» معناي وحده خواهد داد. به هر حال وجود «ة» در نملة، آنرا به صورت (مؤنّث لفظي) در مي آورد و آن هرگز بر تأنيث حقيقي نمله دلالت ندارد. ابن حاجب در بعضي از تصنيفات خود گفته: مؤنّث بودن حيوانات مانند شاة «گوسفند» و نملة «مورچه» و حمامة «کبوتر» تأنيث شان لفظي است، ابوحنيفه از اين جهت که نمله را به خيال خود در آيه مزبور مادّه گمان کرده، اشتباه نموده، زيرا ممکن است نملة در آيه مزبور نر بوده باشد. و تاء تأنيث در فعل قالت بخاطر مؤنّث لفظي بودن نملة باشد. از اين روست که گفته شده سکوت قتاده بهتر از جواب آنچناني ابوحنيفه بوده است. (سفينه ج 2 ص 612).