علم تفسير











علم تفسير



يکي از علوم اسلامي، علم تفسير است، که اميرالمؤمنين عليه السلام در اين علم از همه استادتر بود و مسلمانان، اين علم را پس از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از آن حضرت گرفته اند.

هرکس به کتب تفاسير مراجعه کند در مي يابد که بيشترين نکات تفسيري قرآن، از آن حضرت و عبداللَّه بن عبّاس نقل شده است

و ابن عبّاس نيز شاگرد امام علي عليه السلام بوده است.

در اينجا توجّه به برخي از نمونه ها ضروري است، مانند:

1- روزي به عبداللَّه بن عبّاس گفتند:

دانش تو نسبت به علم پسر عمّت علي عليه السلام چگونه است؟

در پاسخ گفت:

چونان قطره باراني در برابر اقيانوس بي کران.[1] .

2- حسن بصري گفته است:

آگاهي علي عليه السلام بر اسرار قرآن چنان بود که گوئي کليد گشايش رموز قرآن در کف او نهاده شده و آنچه در قرآن و آنچه متّکي براساس قرآن است به وِي عطا گرديده است.[2] .

3- ابن عبّاس مي گويد:

فَجَمَعَ اللَّهُ الْقُرْآنَ في قَلْبِ عَلِيٍّ وَ جَمَعَهُ عَلِيٌّ بَعْدَ مَوْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وسلم بِسِتَّةِاَشْهُرٍ.

«خداوند متعال قرآن را در قلب مبارک علي عليه السلام جمع کرده و علي عليه السلام پس از رحلت رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم، آنرا در ظرف شش ماه به صورت قرآن جمع آوري کرده است.»[3] .

4- از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده که فرمود:

وَاللَّهِ ما نَزَلَتْ آيَةٌ اِلاَّ وَ قَدْ عَلِمْتُ فيمَ نَزَلَتْ وَ اَيْنَ نَزَلَتْ وَ عَلي مَنْ

نَزَلَتْ، اِنَّ رَبّي وَهَبَ لي قَلْباً عَقُولاً وَ لِساناً ناطِقَةً.

«به خدا سوگند آيه اي نازل نگشته است، مگر اينکه من مي دانم براي چه، در کجا و در حقّ چه کسي نازل شده است، همانا پروردگارم براي من دل عاقل و زبان ناطق عطا فرموده است.»[4] .

5- و نيز امام علي عليه السلام فرمود:

وَاللَّهِ ما مِنْ آيَةٍ نَزَلَتْ في بَرٍّ وَ بَحْرٍ اَوْ سَهْلٍ اَوْ جَبَلٍ اَوْ سَماءٍ اَوْ اَرْضٍ اَوْ لَيْلٍ اَوْنَهارٍ اِلاّ وَ اَنَا اَعْلَمِ فيمَنْ نَزَلَتْ وَ في اَيِّ شَيْئيٍ نَزَلَتْ.

«به خدا سوگند آيه اي نازل نشده در صحرا و يا دريا، در زمين هموار و يا در کوه، در زمين و يا در آسمان، در شب يا در روز، مگر اينکه من مي دانم در خصوص کدام شخص و براي چه چيز نازل شده است.»[5] .

6- و باز فرمود:

سَلُوني عَنْ کِتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، ما مَنْ آيَةٍ وَ اَنَا اَعْلَمُ بِلَيْلٍ نَزَلَتْ اَمْ بِنَهارٍ، أفي سَهْلٍ نَزَلَتْ اَمْ في جَبَلٍ.

«مردم از من از قرآن خداي بزرگ بپرسيد، زيرا هيچ آيه اي از قرآن نيست مگر اينکه من از ديگران آگاهترم که در شب نازل شده يا روز در زمين هموار يا در کوه ها.»

راوي گويد: ابن الکوّاء در پشت سر من بود و گفت:

بگو مقصود از آيه:

و الذَّارياتِ ذَرْواً فَلْحامِلاتِ وِقْراً فَالْجارياتِ يُسْراً فَالْمُقَسَّماتِ اَمْراً[6] چيست؟

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

واي بر تو، سئوال کن براي ياد گرفتن، نه براي خوار کردن و اذيّت رساندن. و امّا منظور از آيه «و الذّارياتِ ذَوْراً» بادها است، و منظور از «والحاملاتِ وَقْراً» ابرها است و معناي «والجاريات يسراً» کشتيهاست، و مقصود از «والمقسّمات امراً» فرشتگان است.

بدين ترتيب سئوالات بيشتري از امام علي عليه السلام پرسيد.

و پرسيد:

آيا بيت المعمور را ديده ايد؟ آن چيست؟

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

آن ضُراح[7] است که در بالاي هفت آسمان و در زير عرش قرار گرفته و هر روز تعداد هفتاد هزار ملک در آن داخل مي شوند و تا قيامت بر نمي گردند.

پرسيد:

کيستند آنها که خداوند در حقّ آنها مي فرمايد:

أَلَمْ تَرَ اِلَي الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفراً وَ اَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ البَوارِ[8] .

امام علي عليه السلام فرمود:

ايشان فاجران قريش بودند که من آنها را در روز بدر به هلاکت رسانيدم.

پرسيد: منظور از آيه:

الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً[9] چيست؟

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

از آنهاست اهل حرورا «خوارج نهروان»

7- اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

بدان، همه اسرار الهي در کتابهاي آسماني است، و تمامي آنچه در کتب آسماني است در قرآن کريم موجود مي باشد.

و هر آنچه در قرآن است در سوره فاتحة الکتاب موجود مي باشد،

و هرآنچه در فاتحة الکتاب موجود است، در بسم اللَّه الرَّحمن الرَّحيم نهفته است.

و آنچه در باء بسم اللَّه است در نقطه زير باء جاي گرفته است،

و من همان نقطه زير باء هستم.[10] .

8- ابن عبّاس گويد:

شبي علي عليه السلام دست مرا گرفت و با خود به قبرستان برده و فرمود:

اي فرزند عبّاس بخوان، پس من به خواندن بسم اللَّه شروع کردم.

آنگاه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام تا طلوع صبح از اسرار بسم اللَّه صحبت نمود.[11] .

بعد اضافه کرد و فرمود:

اگر شب افزوده مي شد ما هم سخن را در تفسير باء بسم اللَّه مي افزوديم.[12] .

باز فرمود:

لَوْ شِئْتُ لَاُقَرْتُ لَکُم ثَمانِينَ بَعيراً مِنْ مَعْني الْباءِ.

«اگر مي خواستم هرآينه باز مي کردم براي شما از معناي باء بسم اللَّه که آن نوشته ها بار هشتاد شتر باشد.»[13] .









  1. مناقب مرتضوي ص 245، و احقاق الحق ج 7 ص 729، و کنزالعمّال ج 13 ص 602.
  2. علي و قرآن ص 84.
  3. بحار ج 40 ص 155 چاپ جديد، و سيره حلبيّه ج 3 ص 460 ط قاهره.
  4. فرائد السمطين ج 1 ص 301، و انساب الاشراف ص 99، و مناقب خوارزمي ص54، و طبقات الکبري ج 2 ص 338 ط مصر به نقل از احقاق الحقّ ج7 ص581.
  5. ذخائر العقبي ص 83، و احقاق الحقّ ج 7 ص 587.
  6. سوره ذاريات آيه 2.
  7. ضُراح بضمّ ضاد مانند غراب، نام بيت المعمور است، منتهي الارب.
  8. آيه 28 سوره ابراهيم.
  9. آيه 104 سوره کهف.
  10. ينابيع المودّه ج 2 ص 157.
  11. ينابيع المودّة ج 2 ص 156.
  12. شرح اعتقادات مجلسي ص 24 خطّي بقلم مؤلّف.
  13. لطانف المنن ج 1 ص 17 ط مصر بنقل احقاق الحقّ ج 7 ص 595.