امام علي











امام علي



باز در جاي ديگر مي فرمايد:

يَا کُمَيْلُ، هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَهُمْ أَحْيَاءٌ، وَالْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ: أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَأَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.

هَا إِنَّ ها هُنَا لَعِلْماً جَمّاً (وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَي صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَي أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَي عِبَادِهِ، وَبِحُجَجِهِ عَلَي أَوْلِيَائِهِ؛ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. أَلَا لَا ذَا وَلَا ذَاکَ! أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ، أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَالْإِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْ ءٍ، أَقْرَبُ شَيْ ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ! کَذلِکَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ.

اللَّهُمَّ بَلَي! لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ ِللَّهِ بِحُجَّةٍ، إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً، وَإِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَبَيِّنَاتُهُ.

وَکَمْ ذَا وَأَيْنَ أُولئِکَ؟ أُولئِکَ - وَاللَّهِ - الْأَقَلُّونَ عَدَداً، وَالْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً. يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَبَيِّنَاتِهِ، حَتَّي يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ، وَيَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ. هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَي حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ، وَبَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ، وَاسْتَلَانُوا مَا اسْتَعْوَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَأَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ.

وَصَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالَْمحَلِّ الْأَعْلَي. أُولئِکَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَالدُّعَاةُ إِلَي دِينِهِ.

آهِ آهِ شَوْقاً إِلَي رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا کُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.

(اي کميل! ثروت اندوزان بي تقوا مرده گرچه به ظاهر زنده اند، امّا دانشمندان! تا دنيا برقرار است زنده اند، بدنهايشان گرچه در زمين پنهان امّا ياد آنان در دلها هميشه زنده است. بدان، که در اينجا (اشاره به سينه مبارک کرد) دانش فراواني انباشته است، اي کاش کساني را مي يافتم که مي توانستند آن را بياموزند، آري تيزهوشاني مي يابم امّا مورد اعتماد نمي باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده، و با نعمت هاي خدا بر بندگان، و با برهان هاي الهي بر دوستان خدا فخر مي فروشند.

يا گروهي که تسليم حاملان حق مي باشند امّا ژرف انديشي لازم را در شناخت حقيقت ندارند، که با اوّل شبهه اي، شک و ترديد در دلشان ريشه مي زند، پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانشهاي فراوان من نيستند. يا ديگري که سخت در پي لذّت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن که در ثروت اندوزي حرص مي ورزد، هيچکدام از آنان نمي توانند از دين پاسداري کنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است که دانش با مرگ دارندگان دانش مي ميرد.

آري! خداوندا! زمين هيچگاه از حجّت الهي تهي نيست، که براي خدا با برهان روشن قيام کند، يا آشکار و شناخته شده، يا بيمناک و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانه هايش از ميان نرود، تعدادشان چقدر؟ و در کجا هستند؟

به خدا سوگند! که تعدادشان اندک ولي نزد خدا بزرگ مقدارند، که خدا به وسيله آنان حجّت ها و نشانه هاي خود را نگاه مي دارد، تا به کساني که همانندشان هستند بسپارند، و در دلهاي آنان بکارند، آنان که دانش، نور حقيقت بيني را بر قلبشان تابيده، و روح يقين را دريافته اند، که آن چه را خوشگذران ها دشوار مي شمردند، آسان گرفتند، و با آن چه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند.

در دنيا با بدن هايي زندگي مي کنند، که ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت کنندگان مردم به دين خدايند.

آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم؟ کميل! هرگاه خواستي باز گرد.)[1] .









  1. حکمت 147 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.