حقوق محرومان











حقوق محرومان



يکي ديگر از جنبه هاي حقوق اجتماعي، «حقوق مستضعفان» و «محرومان» است که بايد بيشتر مورد توجه دولت اسلامي و سرمايه داران و همه طبقات اجتماعي کشور اسلامي قرار گيرد

و محروميّت زدائي جزو اهداف اصلي دولت و ملت باشد که فرمود:

ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَي مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ، مِنَ الْمَسَاکِينِ وَالُْمحْتَاجِينَ وَأَهْلِ الْبُؤْسَي وَالزَّمْنَي، فَإِنَّ فِي هذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَمُعْتَرّاً، وَاحْفَظْ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ، وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِکَ، وَقِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِي الْإِسْلَامِ فِي کُلِّ بَلَدٍ، فَإِنَّ لِلْأَقْصَي مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَي، وَکُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ.

فَلَا يَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ، فَإِنَّکَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِکَ التَّافِهَ لِأَحْکَامِکَ الْکَثِيرَ الْمُهِمَّ.

فَلَا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ، وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ، وَتَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْکَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ، وَتَحْقِرُهُ الرِّجَالُ.

فَفَرِّغْ لِأُلئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَالتَّوَاضُعِ، فَلْيَرْفَعْ إِلَيْکَ أُمُورَهُمْ، ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالْإِعْذَارِ إِلَي اللَّهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ، فَإِنَّ هؤُلَاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَي الْإِنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ، وَکُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَي اللَّهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ.

وَتَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِيلَةَ لَهُ، وَلَا يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ، وَذلِکَ عَلَي الْوُلَاةِ ثَقِيلٌ، وَالْحَقٌّ کُلُّهُ ثَقِيلٌ؛ وَقَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَي أَقْوَامٍ طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ، وَوَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ.

«سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه که هيچ چاره اي ندارند، از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان، همانا در اين طبقه محروم گروهي خويشتن داري نموده، و گروهي به گدايي دست نياز بر مي دارند، پس براي خدا پاسدار حقّي باش که خداوند براي اين طبقه معّين فرموده است، بخشي از بيت المال، و بخشي از غلّه هاي زمينهاي غنيمتي اسلام را در هر شهري به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا براي دورترين مسلمانان همانند نزديکترينشان سهمي مساوي وجود دارد و تو مسئوول رعايت آن مي باشي.

مبادا سرمستي حکومت تو را از رسيدگي به آنان باز دارد، که هرگز انجام کارهاي فراوان و مهم عذري براي ترک مسؤوليّت هاي کوچک تر نخواهد بود، همواره در فکر مشکلات آنان باش، و از آنان روي بر نگردان، به ويژه امور کساني را از آنان بيشتر رسيدگي کن که از کوچکي به چشم نمي آيند و ديگران آنان را کوچک مي شمارند و کمتر به تو دسترسي دارند.

براي اين گروه از افراد مورد اطمينان خود که خدا ترس و فروتنند انتخاب کن، تا پيرامونشان تحقيق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند.

سپس در رفع مشکلاتشان بگونه اي عمل کن که در پيشگاه خدا عذري داشته باشي، زيرا اين گروه در ميان رعيّت بيشتر از ديگران به عدالت نيازمندند، و حق آنان را بگونه اي بپرداز که در نزد خدا معذور باشي، از يتيمان خردسال، و پيران سالخورده که راه چاره اي ندارند.

و دست نياز بر نمي دارند، پيوسته دلجويي کن که مسؤوليّتي سنگين بر دوش زمامداران است.

اگر چه حق، تمامش سنگين است امّا خدا آن را بر مردمي آسان مي کند که آخرت مي طلبند، نفس را به شکيبايي وا مي دارند، و به وعده هاي پروردگار اطمينان دارند.»[1] .









  1. نامه 101/53 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف (مدارک گذشته).