حقوق كارمندان دولتي











حقوق کارمندان دولتي



يکي ديگر از حقوق اجتماعي، حقّ «کارمندان دولتي» است،

اگر حقوق مادّي و معنوي کارمندان دولت به خوبي استيفا شود، و کارمندان دولتي به خوبي اداره گردند،

دل گرم مي شوند،

اميدوار مي گردند،

به خوبي کار مي کنند، و امور سياسي، اجتماعي کشور را به گونه مطلوبي اداره کرده مشکلات جامعه اسلامي را از سَرِ راه ملّت برمي دارند

که امام علي عليه السلام فرمود:

ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَالْخِيَانَةِ. وَتَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَيَاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً، وَأَصَحُّ أَعْرَاضاً، وَأَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً، وَأَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً. ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ، فَإِنَّ ذلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ، وَغِنًي لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ، وَحُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ. ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ. وَتَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ؛ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَي خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ، اکْتَفَيْتَ بِذلِکَ شَاهِداً، فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ، وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ، وَوَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ، وَقَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ.

«سپس در امور کارمندانت بينديش، و پس از آزمايش به کارشان بگمار، و باميل شخصي، و بدون مشورت با ديگران آنان را به کارهاي مختلف وادار نکن، زيرا نوعي ستمگري و خيانت است. کارگزاران دولتي را از ميان مردمي با تجربه و با حيا، از خاندانهاي پاکيزه و با تقوي، که در مسلماني سابقه درخشاني دارند انتخاب کن، زيرا اخلاق آنان گرامي تر، و آبرويشان محفوظتر، و طمع ورزيشان کمتر، و آينده نگري آنان بيشتر است. سپس روزي فراوان برآنان ارزاني دار، که با گرفتن حقوق کافي در اصلاح خود بيشتر مي کوشند، و با بي نيازي، دست به اموال بيت المال نمي زنند، واتمام حجّتي است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت کنند سپس رفتار کارگزاران را بررسي کن، و جاسوساني راستگو، و وفا پيشه برآنان بگمار، که مراقبت و بازرسي پنهاني تو از کار آنان، سبب امانت داري، و مهرباني با رعيّت خواهد بود. و از همکاران نزديکت سخت مراقبت کن، و اگر يکي از آنان دست به خيانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تأييد کرد، به همين مقدار گواهي قناعت کرده او را با تازيانه کيفر کن، و آن چه از اموال که در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خواردار، و خيانتکار بشمار، و طوق بدنامي به گردنش بيافکن.»[1] .









  1. نامه 7/53 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف (مدارک گذشته).