امور مالي











امور مالي



يکي ديگر از «حقوق متقابل» حقوق نظاميان و سربازان بر جامعه و دولت اسلامي است،

اگر حقوق نظاميان بدرستي تحقّق پذيرد، و کاستي هاي زندگي فردي و اجتماعي آنان برطرف گردد،

بهتر مي توانند در دفاع از کشور اسلامي بکوشند که اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

فَالْجُنُودُ، بِإِذْنِ اللَّهِ، حُصُونُ الرَّعِيَّةِ، وَزَيْنُ الْوُلَاةِ، وَعِزُّ الدِّينِ، وَسُبُلُ الْأَمْنِ، وَلَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِهِمْ. ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا يُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَي جِهَادِ عَدُوِّهِمْ، وَيَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيَما يُصْلِحُهُمْ، وَيَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ.

«پس سپاهيان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعيّت، و زينت و وقار زمامداران، شکوه دين، و راه هاي تحقّق امنيّت کشورند، امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد، و پايداري سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام نمي شود که با آن براي جهاد با دشمن تقويت گردند، و براي اصلاح امور خويش به آن تکيّه کنند، و نيازمندي هاي خود را برطرف سازند.»[1] .

و نسبت به امور مادّي در زندگي اجتماعي نظاميان به فرماندهي کلّ قواي ارتش خود، «مالک اشتر» دستور مي دهد که:

وَلْيَکُنْ آثَرُ رُؤُوسِ جُنْدِکَ عِنْدَکَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ، وَأَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِمَا يَسَعُهُمْ وَيَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ، حَتَّي يَکُونَ هَمَّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ.

فَإِنَّ عَطْفَکَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْکَ.

«برگزيده ترين فرماندهان سپاه تو، کسي باشد که از همه بيشتر به سربازان کمک رساند، و از امکانات مالي خود بيشتر در اختيارشان گذارد، به اندازه اي که خانواده هايشان در پُشت جبهه، و خودشان در آسايش کامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به يک چيز بينديشند.

همانا مهرباني تو نسبت به سربازان، دلهايشان را به تو مي کشاند.»[2] .









  1. نامه 44/53 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- تحف العقول ص 126: ابن شعبه حراني (متوفاي 380 ه)

    2- دعائم الاسلام ج 1 ص 350: قاضي نعمان (متوفاي 363 ه)

    3- نهاية الارب ج 6 ص 19: نويري شافعي (متوفاي 732 ه)

    4- فهرست نجاشي ص 7: نجاشي (متوفاي 450 ه)

    5- فهرست ص37: شيخ طوسي (متوفاي 460 ه)

    6- تاريخ دمشق ج3 ص289 ح1311و1314: ابن عساکر شافعي (متوفاي 573 ه)

    7- بحارالانوار ج17 ص68 و ج72 ص96: مجلسي (متوفاي 1110 ه).

  2. نامه 56/53 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف (مدارک گذشته).