آفات عدم رعايت حقوق متقابل











آفات عدم رعايت حقوق متقابل



آنگاه هشدارگونه به ره آورد شوم و «آفات» عدم رعايت حقوق متقابل دقيق مي شود و خطرات آن را مورد ارزيابي قرار مي دهد که:

وَإِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ والِيَها، أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ، اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ، وَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ، وَکَثُرَ الْإِدْغَالُ فِي الدِّينِ، وَتُرِکَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ بِالْهَوَي، وَعُطِّلَتِ الْأَحْکَامُ، وَکَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ، فَلَا يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَلَا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ! فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ، وَتَعِزُّ الْأَشْرَارُ، وَتَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ. فَعَلَيْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذلِکَ، وَحُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ.

فَلَيْسَ أَحَدٌ - وَإِنِ اشْتَدَّ عَلَي رِضي اللَّهِ حِرْصُهُ، وَطَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ - بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ.

(امّا اگر مردم بر حکومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيّت ستم کند، وحدت کلمه از بين مي رود، نشانه هاي ستم آشکار، و نيرنگ بازي در دين فراوان مي گردد، و راه گسترده سنّت پيامبرصلي الله عليه وآله متروک، هواپرستي فراوان، احکام دين تعطيل، و بيماري هاي دل فراوان گردد، مردم از اينکه حقّ بزرگي فراموش مي شود، يا باطل خطرناکي در جامعه رواج مي يابد، احساس نگراني نمي کنند، پس در آن زمان نيکان خوار، و بدان قدرتمند مي شوند، و کيفر الهي بر بندگان بزرگ و دردناک خواهد بود

پس بر شماست که يکديگر را نصيحت کنيد، و نيکو همکاري نماييد.

درست است که هيچ کس نمي تواند حق اطاعت خداوندي را چنانکه بايد بگذارد، هرچند در به دست آوردن رضاي خدا حريص باشد، و در کار بندگي تلاش فراوان نمايد.)[1] .









  1. خطبه 216 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف.