رعايت حقوق حيوانات











رعايت حقوق حيوانات



در روزگاران ما که اروپائي ها خواستند تظاهر به طرفداري از حقوق بشر و حقوق حيوانات نمايند و با طرفند هاي تبليغاتي، از حيوانات گوناگوني حمايت و براي بقاء نسل آنها مقرّراتي گذراندند.

گرچه همه متفکّران سياسي جهان مي دانند که آنان دنيا را به آتش وخون کشيده وبراي پرده پوشي برخي از واقعيت ها، اينگونه از مسائل را مطرح مي کنند،

امّا حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در چهارده قرن قبل نسبت به حقوق حيوانات به مأموران مالياتي خود نوشت:

وَلَا تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ، رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّي يُوَصِّلَهُ إِلَي وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ.

وَلَا تُوَکِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَأَمِيناً حَفِيظاً، غَيْرَ مُعْنِفٍ وَلَا مُجْحِفٍ، وَلَا مُلْغِبٍ وَلَا مُتْعِبٍ. ثُمَّ احْدُرْ إِلَيْنَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ، فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُکَ فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ.

أَلَّا يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَبَيْنَ فَصِيلِهَا، وَلَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذلِکَ بِوَلَدِهَا؛ وَلَا يَجْهَدَنَّهَا رُکُوباً، وَلْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذلِکَ وَبَيْنَهَا، وَلْيُرَفِّهْ عَلَي اللَّاغِبِ، وَلْيَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَالظَّالِعِ، وَلْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ، وَلَا يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الْأَرْضِ إِلَي جَوَادِّ الطُّرُقِ، وَلْيُرَوِّحْهَا فِي السَّاعَاتِ، وَلُْيمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ وَالْأَعْشَابِ.

حَتَّي تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللَّهِ بُدَّناً مُنْقِيَاتٍ، غَيْرَ مُتْعَبَاتٍ وَلَا مَجْهُودَاتٍ، لِنَقْسِمَهَا عَلَي کِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ صلي الله عليه وآله فَإِنَّ ذلِکَ أَعْظَمُ لِأَجْرِکَ، وَأَقْرَبُ لِرُشْدِکَ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

و به فردي که اطمينان نداري، و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست، مسپار، تا آن را به پيشواي مسلمين رسانده، در ميان آنها تقسيم گردد.

در رساندن حيوانات آن را به دست چوپاني که خيرخواه و مهربان، امين و حافظ، که نه سختگير باشد و نه ستمکار، نه تند براند و نه حيوانات را خسته کند، بسپار،

سپس آن چه از بيت المال جمع آوري شد براي ما بفرست، تا در نيازهايي که خدا اجازه فرمود مصرف کنيم، هرگاه حيوانات را به دست فردي امين سپردي، به او سفارش کن تا:

«بين شتر و نوزادش جدايي نيفکند، و شير آن را ندوشد تا به بچّه اش زياني وارد نشود،

در سوار شدن بر شتران عدالت را رعايت کند،

و مراعات حال شتر خسته يا زخمي را که سواري دادن براي او سخت است بنمايد،

آنها را در سر راه به درون آب ببرد، و از جاده هايي که دو طرف آن علف زار است به جادّه بي علف نکشاند،

و هرچند گاه شتران را مهلت دهد تا استراحت کنند، و هرگاه به آب و علفزار رسيد، فرصت دهد تا علف بخورند و آب بنوشند»

تا آنگاه که به اذن خدا بر ما وارد شوند، فربه و سرحال، نه خسته و کوفته، که آنها را بر أساس رهنمود قرآن، و سنّت پيامبرصلي الله عليه وآله تقسيم نماييم، عمل به دستورات ياد شده مايه بزرگي پاداش و هدايت تو خواهد شد. انشاءاللَّه[1] .

در اين نامه توجّه به نکات زير ضروري است:

رعايت حال فرزندان حيوانات

عدم جدائي بين مادر و نوزاد

رعايت شير و غذاي نوزاد

رعايت عدالت در سوار شدن بر شتران

رعايت حال شتر خسته

رعايت حال شتر زخمي

رفع تشنگي حيوانات و عبور دادن از رودخانه ها

رفع گرسنگي حيوانات و عبور از جادّه هاي پُرعلف

رعايت استراحت حيوانات

عناوين کلّي اين نامه به شرح زير است:









  1. نامه 25 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف.