نكوهش استاندار فارس به جهت بد رفتاري با زرتشتيان











نکوهش استاندار فارس به جهت بد رفتاري با زرتشتيان



استاندار امام علي عليه السلام در فارس ايران مردي به نام «عمر بن ابي سلمه ارحبي» بود، و چون در آنجا زرتشتيان زياد بودند، فرماندار نسبت به کسبه و تجّار و مالکين زرتشتي خوشرفتاري نمي کرد.

و با آنان درشت خو بود.

اين خبر به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد که فوراً به او نوشت:

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِکَ شَکَوْا مِنْکَ غِلْظَةً وَقَسْوَةً، وَاحْتِقَاراً وَجَفْوَةً.

وَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْکِهِمْ، وَلَا أَنْ يُقْصَوْا وَيُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ، فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ، وَدَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ والرَّأْفَةِ، وَامْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَالْإِدْنَاءِ، وَالْإِبْعَادِ وَالْإِقْصَاءِ. إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

(پس از نام خدا و درود. همانا دهقانان مرکز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير کردن مردم و سنگدلي تو شکايت کردند، من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديک شدن يافتم،

زيرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلي و بدرفتاري هستند،

زيرا که با ما هم پيمانند، پس در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را به هم آميز، رفتاري توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روي را در نزديک کردن يا دور نمودن، رعايت کن.)[1] .









  1. نامه 19 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- أنساب الاشراف ج 2 ص 161: بلاذري (متوفاي 279 ه)

    2- تاريخ يعقوبي (ابن واضح) ج2 ص203: يعقوبي (متوفاي 292 ه)

    3- بحارالانوار ج33 ص489: مجلسي (متوفاي 1110 ه).