حقوق خويشاوندان











حقوق خويشاوندان



يکي ديگر از حقوق متقابل اجتماعي، «حقوق خويشاوندان» است که در روايات فراواني با عنوان «صله رحم» مطرح است.

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم و ديگر رهبران معصوم عليهم السلام رهنمود داده اند که رسيدگي به مشکلات خويشاوندان به خصوص فاميلان دور، عمر انسان را طولاني مي کند.

سبب ازدياد رزق و روزي مي شود.

و عامل تقويت پيوند دوستي ها و سلامت جامعه مي گردد.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه 23 فرمود که:

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَا يَسْتَغْنِي الرَّجُلُ - وَإِنْ کَانَ ذَا مَالٍ - عَنْ عِتْرَتِهِ، وَدِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَأَلْسِنَتِهِمْ، وَهُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ، وَأَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ، وَأَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ. وَلِسَانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ.

و منها: أَلَا لَا يَعْدِلَنَّ أَحَدُکُمْ عَنِ الْقَرَابَةِ يَرَي بِهَا الْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لا يَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَکَهُ وَلَا يَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَکَهُ؛ وَمَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ، فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ، وَتُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ کَثِيرَةٌ؛ وَمَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ الْمَوَدَّةَ.

ضرورت تعاون با خويشاوندان

«اي مردم، انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بي نياز نيست که از او با زبان و دست دفاع کنند، خويشاوندان انسان، بزرگ ترين گروهي هستند که از او حمايت مي کنند، و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند، و در هنگام مصيبت ها نسبت به او، پرعاطفه ترين مردم مي باشند، نامِ نيکي که خدا از شخصي در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثي است که ديگري بردارد.

آگاه باشيد، مبادا از بستگان تهيدست خود روبرگردانيد، و از آنان چيزي را دريغ داريد، که نگاه داشتن مال دنيا زيادي نياورد و از بين رفتنش کمبودي ايجاد نکند، آن کس که دست دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها يک دست را از آنها گرفته امّا دست هاي فراواني را از خويش دور کرده است، و کسي که پر و بال محبّت را بگستراند، دوستي خويشاوندانش تداوم خواهد داشت.»[1] .

و در نامه 31 در رهنمودي ارزشمند به فرزند خود امام مجتبي عليه السلام تذکّر داد:

وَأَکْرِمْ عَشِرَتَکَ، فَإِنَّهُمْ جَنَاحُکَ الَّذِي بِهِ تَطِيرُ، وَأَصْلُکَ الَّذِي إِلَيْهِ تَصِيرُ، وَيَدُکَ الَّتِي بِهَا تَصُولُ.

«خويشاوندانت را گرامي دار، زيرا آنها پر و بال تو مي باشند، که با آن پرواز مي کني، و ريشه تواند که به آنها باز مي گردي، و دست نيرومند تواند که با آن حمله مي کني.»[2] .









  1. خطبه 23 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- اصول کافي ج2 ص294ح5و154 ح19: کليني (متوفاي 328 ه)

    2- عقدالفريد ج2 ص183 فضل العشيره: ابن عبد ربه مالکي متوفاي 328 ه)

    3- کتاب صفين ص10: نصربن مزاحم (متوفاي 202 ه)

    4- تاريخ ج2 ص207: ابن واضح (متوفاي 292 ه)

    5- ربيع الابرار ج3 ص146 وج5 ص89: زمخشري معتزلي (متوفاي 538 ه)

    6- کنزالعمال ج16 ص192 وص207 وص226: متقي هندي حنفي (متوفاي 975ه)

    7- تاريخ دمشق ج3 ص271: ابن عساکر شافعي (متوفاي 573 ه)

    8- غريب الحديث ج 2 ص 183: ابوعبيد ابن سلام (متوفاي 223 ه)

    9- النهاية ج 3 ص 468: ابن اثير شافعي (متوفاي 606 ه).

  2. نامه 31 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- کتاب رسائل: کليني (متوفاي 328 ه)

    2- کتاب زواجر و مواعظ: حسن بن عبدالله بن سعيد(متوفاي قرن3 ه)

    3- عقد الفريدج3ص90 و91 و143 وج3 جديد114: ابن عبد ربه مالکي (متوفاي 328 ه)

    4- من لايحضره الفقيه ج4 ص392 و386: شيخ صدوق (متوفاي 381 ه)

    5- تحف العقول ص97/52 و99/68 و76: ابن شعبه حراني (متوفاي 380 ه)

    6- کتاب وصايا: سيد بن طاووس (متوفاي 664 ه)

    7- کتاب کشف المحجة (فصل 154(ص220: سيد بن طاووس (متوفاي 664 ه)

    8- فروع کافي ج 5 ص338 و510 ح3: کليني (متوفاي 328 ه).