غزوات











غزوات



بنابه روايات، حضرت امير (ع) در همه ي غزوات بجز غزوه ي تبوک حضور داشته است و علم حضرت رسول (ص) همواره به دست علي (ع) بوده است در غزوه ي تبوک خود حضرت رسول (ص) علي (ع) را براي سرپرستي خانواده در مدينه گذاشت و اين امر موجب بروز اين شايعه شد که حضرت رسول (ص) از مصاحبت علي (ع) خوشدل نيست. علي (ع) اين شايعه را با آن حضرت در ميان نهاد و آن حضرت سخن بسيار معروف خود را «اَما ترضي أَنْ تَکُونَ مِنّي بِمَنزِلَِْ هارُونَ مِنْ مُوسي اًّلاّ أنّه لا نبيّ بعدي»؛ آيا نمي خواهي که پايگاه تو نزد من مانند پايگاه هارون در برابر موسي باشد، جز آنکه پيامبري پس از من نخواهد بود» ادا فرمود.

اگر در احوال موسي (ع) و هارون (ع) مطالعه شود معلوم خواهد شد که هارون (ع) برادر و نزديکترين شخص به موسي (ع) بوده است، پس با اين مقايسه که حضرت رسول (ص) فرمودند، شکي نمي ماند که او علي (ع) را نزديکترين شخص به خود مي دانسته است و حتّي مقام او را با خود برابر مي دانسته است و فقط نبوّت را که اختصاص به خودش داشته است استثنأ فرموده است.

شجاعت و رشادت آن حضرت در همه ي غزوات معروف است و کتب سيره و حديث اهل سنّت مشحون از شرح دلاوريهاي آن حضرت است. اگر به فهرست کشته شدگان مشرکان در جنگ بدر مراجعه شود، معلوم مي گردد که در اين جنگ هشت تن از هفتاد تن از مقتولان مشرکان به طور مسلّم به دست حضرت علي (ع) کشته شده اند و اين عدّه بجز کساني هستند که در قتلشان اختلاف است که آيا به دست علي (ع) کشته شده اند يا کسان ديگر و بجز کساني هستند که علي (ع) در قتل ايشان، با ديگران مشارکت داشته اند.

در جنگ احد هنگامي که عدّه ي زيادي از اصحاب حضرت رسول (ص) از دور ايشان گريختند، علي (ع) از جمله اشخاص معدودي بود که پاي بيفشرد و خود را سپر آن حضرت به قتل رسيدند. از آن جمله عبدالله بن عبدالعزي بن عثمان بن عبدالدار معروف به طلحْ بن ابي طلحْ از طايفه ي بني عبدالدار بود که لواي قريش به دست او بود و عبدالله بن حميد

[صفحه 7]

بن زهير از طايفه ي بني اسد و ابواميّه بن ابي حذيفه بن المغيره از طايفه ي بني مخزوم از جمله کساني بودند که در احد به دست حضرت امير (ع)کشته شدند.

قتل عمرو بن عبدود، در غزوه ي خندق، به دست آن حضرت سخت مشهور است. در جنگ خيبر حضرت رسول (ص) علم سفيد خود را به ابوبکر داد و او را براي گرفتن يکي از قلاع خيبر فرستاد. ابوبکر بي آنکه کاري انجام دهد بازگشت. حضرت فرداي آن روز عمر بن خطاب را مأمور آن مهم کرد و او نيز نتوانست کاري انجام دهد. آنگاه حضرت فرمود که من فردا علم را به دست کسي خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و گريز پا نيست و خداوند اين قلعه را به دست او خواهد گشاد. آنگاه علي (ع) را صدا کرد و علم را به دست او داد و فرمود اين علم را پيش ببر تا خداوند فتح اين قلعه را به دست تو ممکن گرداند. علي (ع) علم را بگرفت و به نزديک قلعه رفت و با مدافعين قلعه به جنگ پرداخت. يکي از ايشان ضربه اي بر او زد که سپر را از دست مبارک او بينداخت و آن حضرت لنگه ي در قلعه را از جاي برکند و به جاي سپر بکار برد و چندان جنگيد که خداوند فتح را نصيب او کرد.

در غزوه ي حنين که افراد قبايل هوازن از شکافها و گردنه هاي کوه بناگاه بر مسلمان حمله کردند، مسلمانان در ابتدا روي بگريز نهادند از جمله کساني که پاي بيفشرد و حضرت رسول (ص) را ترک نکرد علي (ع) بود.


صفحه 7.