سياست علي و سياست معاويه











سياست علي و سياست معاويه



جاحظ يکي از بزرگان معتزله است و کتابي درباره ي «عثمانيّه» و ترجيح و طرفداري از ايشان نوشته است که معروف است. امّا او با همه ي طرفداري از عثمان مطالبي درباره ي سياست علي (ع) و سياست معاويه نوشته است که ابن ابي الحديد مطالبي از آن را در جلد دهم شرح نهج البلاغه (ص238 به بعد) آورده است و براي اطلاع از آن بايد به موضع مذکور مراجعه شود. در اينجا مختصري از مقايسه اي را که او ميان سياست علي (ع) و سياست معاويه کرده است نقل مي کنيم:

«بعضي از مدعيان عقل و تمييز مي پندارند که معاويه ژرف انديش تر و درست فکرتر و باريک بين تر از علي(ع) بوده است، ولي چنين نيست. علي (ع) در جنگها رفتاري جز موافقت با کتاب و سنّت نداشت امّا معاويه بر خلاف آن رفتار مي کرد و هرگونه نيرنگي را از حلال و حرام در جنگ به کار مي برد. علي (ع) مي گفت در پيکار با دشمن شما پيشگام مباشيد مگر آنکه او آغاز به جنگ کند. در جنگ به دنبال فراريان مرويد و زخميان را مکشيد و درهاي بسته را مگشاييد. اگر کسي در تدبير به آنچه در کتاب خدا و سنّت و رسول (ص) آمده است بسنده کند خود را از تدابير زيادي باز داشته است. علي (ع) به جهت ورع و پرهيزگاريش جز از عمل و قول به چيزي که رضاي خداوند در آن است ممنوع بود و به آنچه اهل نيرنگ و زرنگي دست مي زنند دست نمي زد».

[صفحه 21]

پس سياست معاويه سياستي دنيوي بود که برپايه ي رسيدن به قدرت و ترجيح باطل بر حق و رعايت نکردن کتاب خدا و سنّت رسول (ص) در مواردي که با اراده و خواست او مخالف باشد بود. اين سياست مخصوص پيشبرد مقاصد و اغراض شخصي است و به توفيق هم مي انجامد؛ همچنان که معاويه موفق شد. امّا سياست علي (ع) سياست الهي بود، بر پايه ي پيروي. محض از حقيقت و کتاب خدا و سنّت رسول (ص) و اين در صورتي مي توانست موفق باشد که اطرافيان و بزرگاني که با او بيعت کرده بودند نيز از اين سياست پيروي کنند و نظر او را بي چون و چرا بپذيرند. امّا چنين نشد و هوا و هوس ياران او و ضعف و سستي ايمانشان، با لجام گسيختگي معاويه در دين و اتّفاق و اتّحاد اصحاب او توأم گرديد و دست علي (ع) را در اجراي حق بست.


صفحه 21.