جنگ جمل











جنگ جمل



طلحه و زبير که هر کدام طمع در خلافت داشتند از بيعت با علي (ع) ناراضي بودند و به بهانه ي حجّ عمره به مکّه رفتند. عايشه که از مخالفان سرسخت علي (ع) بود در مکّه بود، و با آنکه در حيات عثمان حمايتي از او نکرده بود، چون خبر خلافت علي (ع) را شنيد سخت ناراحت شد و فرياد بر آورد که عثمان مظلوم کشته شده است. طلحه و زبير در مکّه محيط مناسبي براي خود يافتند و مخالفت عايشه را که نفوذ زيادي در ميان مسلمانان داشت مغتنم شمردند و خواستند در پناه او مخالفت با علي (ع) را علني سازند و خون عثمان را دستاويز کنند و پس از چيره شدن بر علي (ع) امر خلافت را ميان خود فيصله دهند. پس از مشورت تصميم گرفتند که به بصره روند و با تصرّف بيت المال آنجا که

[صفحه 16]

محل جمع و ذخيره ي قسمت مهمي از درآمد ايران بود و با تحريک و اغواي قبايل و اشراف عرب مقيم آنجا، نيروي عظيمي گرد آورند و علي (ع) را از ميان بردارند. پس عايشه را بر هودجي نشانده سوار شتري کردند و با عدّه اي از مدينه راه افتاده به بصره رفتند.

در بصره عثمان بن حنيف که نماينده ي علي (ع) بود مانع شان شد و بعد آشتي گونه اي ميان ايشان حاصل گرديد. امّا شبي بر سر او ريختند و او را اسير کردند و موي ريشش را کندند ومي خواستند او را بکشند، امّا چون برادرش سهل بن حنيف در مدينه بود ترسيدند که او با ديگر انصار به خونخواهي عثمان بن حنيف برخيزند و خويشان ايشان را در مدينه بکشند. پس او را رها کردند و به سراغ بيت المال رفتند و هفتاد تن از خازنان و موکّلان بيت المال را کشتند و اموال آن را تصرف کردند. پس از آن طلحه و زبير بر سر امامت در نماز به نزاع برخاستند وسرانجام قرار بر آن شد که يک روز پسر زبير و يک روز پسر طلحه امامت کنند.

علي (ع) با شنيدن اين اخبار روي به بصره نهاد و چون به شهر رسيد نخست کس فرستاد و ايشان را به صلح دعوت فرمود، ولي طلحه و زبير نپذيرفتند. پس از آن شخصي را با قرآن به سوي ايشان فرستاد و به راه حق و پيروي از حکم الهي خواند، ولي اين فرستاده را با تير زدند و کشتند. پس به ياران خود فرمود که آغاز به جنگ نکنند مگر آنکه آنان ابتدا حمله کنند. چون حمله از جانب طلحه و زبير آغاز شد، حضرت به ناچار دستور قتال صادر فرمود. در اين جنگ طلحه به تيري که از کمين گشاده شده بود کشته شد و زبير از ميدان جنگ بيرون رفت امّا به دست شخصي به نام عمرو بن جرموز کشته شد.

پس از جنگي که درگرفت شکست بر سپاه بصره افتاد، امّا عدّه اي دور شتر عايشه را گرفتند و به سختي جنگيدند تا آنکه شتر از پاي درآمد و مدافعان آن پراکنده شدند و حضرت فرمود تا عايشه را با احترام در خانه اي جاي دادند و مقدّمات سفر او را به مدينه آماده کردند. علي (ع) بازماندگان سپاه بصره را امان داد که از جمله عبدالله بن زبير و مروان بن الحکم و فرزندان عثمان و ديگر بني اميّه بودند و فرمود که به اموال ايشان دست نزنند و فقط اسلحه شان را بگيرند.

[صفحه 17]


صفحه 16، 17.