ويژگي هاي كتاب امام علي











ويژگي هاي کتاب امام علي



از مجموع روايات مي توان به چند نکته راه يافت:

اول. کتاب علي (ع) تأليف بوده است و حضرت به دست خويش آن را به نگارش در آورده است. ميان مقرر و کاتب تفاوت است. کاتب وظيفه دارد آن چه را کسي ديگر مي گويد، کلمه به کلمه بنويسد و نظم و ترتيب و فصل بنديِ املا کننده را رعايت کند. مقرر، مطالب کسي ديگر را تقرير مي کند و به نگارش درمي آورد، اما تنظيم، ترتيب و بسياري از ويژگي هاي کتاب از آنِ نويسنده است؛ مطالب از گوينده است، اما ترکيب و تأليف و حتي برخي توضيحات، از نويسنده و مقرر است.

اين که در روايات آمده است کتاب از آنِ علي و به خط علي است و خط به دست علي و با انگشتان علي است، تأکيدي است بر اين که کار منسوب به حضرت و متعلق به وي است؛ به ويژه اين تعبير که امام باقر (ع) مي فرمايد: اِنّ عليّاً کَتَب العِلْمَ کلّه.[1] يا امام صادق (ع) مي فرمايد: اَما إنّک اِن رأيتَ کتابَه لَعَلِمتَ أنّه مِن کُتُبِ الأوّلين؛[2] «بي گمان، اگر کتاب علي را باز بيني، درمي يابي که اين کتاب از کتاب هاي نخستين است.»

دوم. اين کتاب آموخته هاي علي (ع) از پيامبر است، بلکه تقرير مطالب پيامبر است. در بيش تر روايات با صراحت تأکيد شده است که مطالب کتاب به املاي رسول اللَّه (ص) است.[3] .

سوم. بيش تر آن چه از اين کتاب نقل شده است، نشان مي دهد که موضوع کتاب، شريعت و احکام و مسائل دين بوده است؛ چنان که در روايات، کتاب علي (ع) اين گونه وصف شده است: فيها کل حلال و حرام؛[4] فيها جميع الحلال والحرام، حتي ارش الخدش فيه؛[5] ليس من قضية إِلا و هي فيها حتي ارش الخدش.[6] چنين تعبيرهايي نشان مي دهند که محتواي کتاب مربوط به احکام بوده است.

با اين حال، در برخي تعبيرها، عنوان، عام و کلي است. اين تعابير در ظاهر نشان مي دهند که محتواي کتاب فراتر از احکام ظاهري شريعت بوده است. در اين روايات آمده است که چيزي نيست که مردم بدان نيازمند باشند مگر اين که در اين کتاب بيان شده است،[7] اما وقتي مثال به ميان مي آيد، از ارش الخدش سخن گفته مي شود؛ يعني ديه خدشه اي که به کسي وارد کرده اند. در اين صورت، معلوم مي شود که بحث کتاب از مقوله فقه و احکام است؛ به ويژه در روايت محمد بن مسلم که مي گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم اين کتاب علي (ع) چگونه است؟

اَجَوامِعُ هو من العلم، اَمْ فيه تفسير کلّ شي ء من هذه الامور الّتي تتکلّم فيه النّاس مثل الطّلاق والفرائض؟ فقال: انّ عليّاً کتب العلم کلّه، القضاء والفرائض؛[8] «آيا اين کتاب جامع علوم است، يا معناي هر چيز در آن آمده است که مردم درباره اش سخن مي گويند؛ مانند احکام طلاق و ارث؟ حضرت فرمود: بي گمان علي (ع) علم را به تمام و کمال نوشت؛ هم قضا و هم فرايض را.»

در اين عبارت ها، مثال ها ناظر به احکام فقهي اند و از آن ها نمي توان استفاده کرد که کتاب به علمي ديگر، مانند تاريخ و عقايد مربوط است. البته در روايت محمد بن مسلم آمده است: عندنا صحيفة من کتب علي؛ «در پيش ما صحيفه اي از کتاب هاي علي است.» يعني علي (ع) کتاب هايي داشته و يکي از اين کتاب ها، صحيفه طلاق و فرايض بوده است. از اين رو، محتمل است صحيفه هاي ديگر حضرت، مربوط به موضوعات ديگر بوده باشد.

چهارم. از اين روايات استفاده مي شود که مباحث کتاب - در احکام - جامع و مبسوط بوده است. تعبيرهاي گوناگوني وجود دارد که در اين کتاب هر چيزي که مردم بدان نيازمند باشند، آمده است، يا از امام صادق (ع) رسيده است که فرموده: «نزد ما چيزي است که ديگر به احدي نيازمند نيستيم.»[9] يا آمده است: «خدا حلال و حرامي نيافريده مگر اين که در اين کتاب از آن سخن رفته است.»[10] حتي گاهي تعبير «جامعه» براي کتاب به کار رفته[11] که گستردگي مطالب و حجم مباحث نوشته را مي رساند. همچنين است عبارت هايي ديگر که در اين روايات آمده اند؛ مثل اين که طول نوشته ها هفتاد ذراع است،[12] و يا حتي ارش خدش را در خويش دارد.

پنجم. اين کتاب، منبع علوم و احکام امامان پاک نهاد (ع) بوده و آن بزرگان براي پاسخ به مردم به اين کتاب مي نگريسته اند. گاه امامان پاي مي فشرده اند که بگويند اين مطلب را از آن کتاب نقل مي کنيم؛ مثلاً در جايي آمده است: «در کتاب علي (ع) نوشته شده است: خدا لعنت مي کند کسي را که براي غير خدا ذبح کند؛ خدا لعنت مي کند کسي را که نشان راه ها را مي دزدد و خدا لعنت مي کند کسي را که پدرش او را لعنت کند.»[13] از سوي ديگر، کتاب علي (ع)، نشانه امامت امامان نيز بوده است. گاه آن بزرگان بدين وسيله از دروغين بودن ادعاي مدعيان امامت نيز خبر مي داده يا اقوال آنان را رد مي کرده اند؛[14] به ويژه آن گاه که پس از شهادت امامي معصوم (ع)، باز شناختن امام بعدي دشوار مي نموده است.

ششم. اين کتاب نوشته اي عمومي نبوده که ديگران بتوانند آن را استنساخ کنند يا در اختيار گيرند. حتي از برخي روايات استفاده مي شود که مطالب کتاب از مختصات علوم اهل بيت (ع) بوده و از امامي به امامي ديگر دست به دست مي شده و تنها گاهي امامان براي پديد آوردن اعتماد در مخاطب يا تأکيد بر مطلب به کتاب اشاره مي کرده اند و يا ويژگي هايي از آن را شرح مي داده اند.[15] .









  1. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 143.
  2. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 166.
  3. به عنوان نمونه به روايت صفحات 166 و 165 و 147 مراجعه کنيد.
  4. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي في الاصول، ج 1، ص 239؛ صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 143.
  5. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 145.
  6. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي في الاصول، ج 1، ص 241.
  7. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 144.
  8. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 143.
  9. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي في الاصول، ج 1، ص 241.
  10. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 148.
  11. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 160.
  12. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 164 و 143.
  13. مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 118 و 100.
  14. صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 145؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 35.
  15. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي في الاصول، ج 1، ص 242 و 240؛ صفار قمي، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 161 و 157.