كشته شدن اميرالمؤمنين علي











کشته شدن اميرالمؤمنين علي[1]



.

اين مطلب از چندين ناحيه نقل شده است که اميرالمؤمنين (ع) پيوسته مي گفت: چه چيز مانع است که بدبخت ترين مردم اين را از اين (يعني ريشش را از خون سرش) رنگين کند؟ و هرگاه اميرالمؤمنين علي (ع) عبدالرحمان بن ملجم- لعنه الله- را مي ديد اين بيت را انشاد مي کرد:


أريد حبأه فيريد قتلي
عذيرک من خليلک من مراد


من خير او را مي خواهم و او در صدد کشتن من است، کيست که از جانب اين دوست مرادي تو عذر خواهي کند.

چون اميرالمؤمنين (ع) اين سخن را ابراز مي کرد و بدو مي گفتند: از چه رو وي را نمي کشي؟ مي گفت: چگونه قاتل خود را بکشم! و اين سخن دليل بر آن بود که پيغمبر (ص) از جمله ي مطالبي که علي (ع) را بدان آگاه کرد کشته شدنش به دست ابن ملجم بود.

نيز از جمله چيزهايي که اين مطلب را تأييد مي کند روايت انس بن مالک[2] است که نقل کرده است:

زماني علي (ع) بيمار شد و من براي عيادت وي رفتم، ديدم ابوبکر و عمر نيز آنجا

[صفحه 2]

هستند. ما ساعتي نزد علي (ع) نشستيم، تا آنکه پيغمبر (ص) وارد شد و به صورت علي (ع) نگريست. ابوبکر به پيغمبر (ص) گفت: يا نبي الله گويا علي در حال مردن است. پيغمبر (ص) گفت: «علي اکنون نخواهد مرد، و نمي ميرد تا آنکه سخت خشمگين شود، و مرگ او فرا نمي رسد جز با کشته شدن».

اميرالمومنين (ع) پيوسته نسبت به ابن ملجم نيکي مي کرد. گويند چون ماه رمضان سال چهل هجري فرا رسيد علي (ع) شبي را نزد حسن (ع) و شبي را نزد حسين (ع) و شبي را نزد عبدالله بن جعفر طيّار (رض) به سر مي برد، و چون هنگام صرف غذا مي رسيد سه لقمه بيشتر نمي خورد و مي گفت: اين هم يک شب يا دو شب، سرانجام فرمان خدا فرا مي رسد و درون من تهي است. عاقبت پس از چند شب به قتل رسيد. گويند علي (ع) در ماه ربيع الاخر کشته شد، ولي نقل اول صحيح تر و همان مورد اعتماد است.


صفحه 2.








  1. تاريخ فخري: در آداب ملک داري و دولت هاي اسلامي، ترجمه ي محمد وحيد گلپايگاني، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350، ص135 تا 140.
  2. انس بن مالک: خادم پيغمبر (ص) و متوفي سال 91 هجري است. (استيعاب، ابن عبدالبر).