تامين امنيت















تامين امنيت



امنيت، مبتني بر نظم و قانون الهي همواره مورد تأکيد امام علي(ع) و از اهداف و آرمانهاي عاليه ايشان بود. امام مانند ساير انديشوران اسلامي، به خاطر ضرورت وجود امنيت و قدرتي نظم آفرين، معتقد به محال بودن عدم وجود حکومت است و حتي حکومت بَد و قوانين نامطلوب را، از هرج و مرج و بي قانوني بهتر و آسيب و تباهي اش را کمتر مي داند، زيرا در برابر بي قانوني و هرج و مرج، تمام راههاي نجات مسدود و کليه امور و حدود تعطيل مي گردد و فتنه حاکم مي شود. امير مؤمنان(ع) عدم وجود نظم اجتماعي و قانونمداري و به دنبال آن برقراري امنيت را از اسارت انسان در چنگال حيواني درنده بدتر مي داند و مي فرمايد: «امام عادل خير من مطر وابل [و] سَبُعٌ حطوم اکُولٌ خيرٌ من والٍ غشوم ظلوم، و والٍ غشومٌ ظلومٌ خيرٌ من فتنةٍ تدوم[1] ؛ پيشواي دادگر، از باران پيوسته [که همه چيز را بارور مي کند] بهتر است، و جانور درنده و آدمخوار، از فرمانرواي ستمکار بهتر است، و فرمانرواي بيدادگر از ادامه هرج و مرج نيکوتر است». با توجه به استنادات قبلي، امير مؤمنان(ع) فراهم کردن امنيت همه جانبه را مقصد اساسي مي دانست که در سايه آن رشد و تعالي مردمان سامان مي يابد.[2] امام(ع) اسلام را مايه امنيت اساسي معرفي کرده و فرموده است: «الحمد لله الذي شرع الاسلام. .. فجعله أَمْناً لمن عَلِقَهُ؛[3] سپاس خداي را که راه اسلام را گشود. .. و آن را براي هر که به آن چنگ زند، امنيت قرار داد». از اين رو، يکي از راههاي دستيابي به امنيت، آموزش آموزه هاي ديني به مردم است. علي(ع) از جوانب ديگري به موضوع امنيت و آرمان تأمين کامل آن پرداخته اند. ايشان در باره ضرورت دستگاه اطلاعاتي، در نامه مالک اشتر و نامه ديگر (نامه 45 نهج البلاغه) بياناتي دارند. در مورد ضرورت و اهميت مرزباني و مرزداري، سخنان امام (نامه 33) ناظر بر اين موضوع است. از سويي ديگر ضرورت تشکيل سپاه و تقويت نيروهاي رزمي را مي توان در نامه هاي 12 و 16 و 53 و خطبه هاي 12 و 10 و 63 ملاحظه کرد.[4] .









  1. حکومت حکمت، ص60، به نقل از ابوعبدالله محمد بن سلامه القضاعي، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشيم، ص21، الطبعة الاولي، دارالکتاب العربي، بيروت، 1401.
  2. نهج البلاغه، حکمت 131، بند 3، ص407.
  3. همان، خ105، بند 1، ص313.
  4. علي(ع) در باب فنون جنگي و آداب رزم بيانات متعددي دارد. براي نمونه ر.ک: اويس کريم محمد، المعجم الموضوعي لنهج البلاغه، ص230 ـ 236، مشهد، مجمع البحوث الاسلاميه، 1408.