خويشاوندان ماموران دولت











خويشاوندان ماموران دولت



در دولت ما نزديکان و خويشاوندان دولتمردان و حکمرانان حق ندارند از نيروي دولت براي به دست آوردن زمين و کشتزارها و جمع آوري ثروت استفاده و به نفع خود اقدام کنند، يا در مشارکت به انجام کاري از پرداختن به سهم خويش سرباز زنند و به پشتگرمي به مقام و نيروي دولتي، دشواري کار خود را به ديگران يا همسايگان يا مردم تحميل کنند.[1] .

فرمانداران من بايد بدانند آنجا که به غير خدا گواهي نيست و بجز او نگهباني نيست، خداوند به کار نيک و بد جزا خواهد داد و خوشنودي خدا در آن است که مردم را برادران و ياريگران خود بدانند[2] ، و ترديد ندارم، آنچه از نيک و بد به دست آنان بر مردم رود ما نيز به علت اين که به آنها نيرو داديم و بر مردم فرمانروا داشته ايم شريکيم و مسوول مي باشيم.[3] .

[صفحه 273]


صفحه 273.








  1. عهدنامه مالک- نهج البلاغه- فيض الاسلام ص 1017.
  2. از نامه 26 ص 790- نهج البلاغه- انصاري.
  3. از نامه 18 ص 772- نهج البلاغه- انصاري.