خراج بگيران











خراج بگيران



خراج گيران بايد با مردم مدارا کنند و انصاف به کار برند و در انجام ماموريت خود بردبار و شکيبا باشند.

من لازم مي دانم که بگويم اينان نبايد کسي را به خشم بياورند و در صدد برآيند که از خراج دهندگان مالي و چيزي را بگيرند که براي آنان از پيشينيانشان به يادگار مانده است و مطلوبشان مي باشد.

کسي حق ندارد وسائل کار و پيشه و لباسهاي زمستاني و تابستاني را براي وصول خراج ضبط کند و به فروش برساند يا براي گرفتن درهمي کسي را تازيانه بزند.[1] .

در وصول ماليات نبايد بيش از حق خدا از کسي چيزي گرفته شود، مامور ماليات بايد همواره به راه تقوي و ترس از خداي يکتا باشد و در فرهنگ ما هيچ چيز جز تقوي برتري ندارد. نبايد روشي به کار گرفته شود که فقير شرمنده و ثروتمند رنجديده گردد[2] و هر دو دسته از رسيدن به حق خود نوميد شوند. فرمان من اين است که ماموران دولت نبايد به هنگام پيدايي چيزي را به حساب اطاعت از خداي به جاي آورند و در پنهاني خلافت آن عمل کنند. جهان ناپايدار و دارايي آن ارزشي ندارد، اينان نبايد براي فريب مردم زاهدانه رفتار نمايند و در پنهان طور ديگر باشند[3] و ترس از خدا را فراموش کنند.

واي به حال کسي که رشوه بگيرد يا از مردم تعارف قبول کند اينها هر قدر کوچک يا بزرگ باشد بر آيين عدل ما کيفر داده خواهد شد.[4] .









  1. نامه 51 ص 904.
  2. نامه 25 ص 786.
  3. نامه 26 ص 790.
  4. نامه 25 ص 786.