فرمانده سپاه











فرمانده سپاه



فرمانده سپاه کسي خواهد بود که دستورات خدا و رسولش را بيشتر پذيرا باشد و دامانش پاک تر و بردباريش زيادتر باشد، دير به خشم آيد و زود پوزش را بپذيرد و به زيردستان مهربان و به گردنکشان تند و مصمم باشد.

علو روح، شجاعت قلب، شرف خانوادگي، و در عين مهرباني سنگيندل بودن و در حال گشاده رويي، مهارت داشتن ويژه ي نظاميان و نظاميگري و از خصوصيات افسر خوب

[صفحه 265]

است.

لازم است که افسر داراي حسبي شريف و از خانواده ي نجيب و داراي پيشينه هاي درخشان باشد، افسري که به سلاح و صلاح و نجابت مجهز شد در راه شکست دشمن دين از مهلکه ها نمي هراسد و کفن را براي رنگين کردن با خون خود به تن مي کند، بي ترديد اين چنين افسري باعث افتخار مي باشد.[1] .

سرهنگ ارتش بايد بداند:

آن گاه که در مقابل دشمن قرار مي گيرد بايد در قلب لشکر خود بايستد زيرا جايگاه فرمانده همچون جايگاه دل در پيکر است.

فرمانده نبايد چنان به دشمن نزديک شود که آتش پيکار او را فراگيرد و چندان هم نبايد از دشمن دور گردد که گمان برند از ميدان پيکار هراس کرده است.

اين را بايد بدانيد که:

سزاوار نيست قبل از آن که دشمن را به خدا متوجه سازيد، و حق را برايشان توجيه نماييد و به اطاعت و فرمانبرداري بخوانيد، با آنان پيکار کنيد، در اين صورت راه عذرشان را بسته ايد.

بسيار ممکن است، بدون به کار افتادن شمشير، کار خصومت از طريق مذاکره پايان پذيرد، اگر کوششهاي همه جانبه ي شما موثر واقع نشد آن وقت کار را به شمشير بسپاريد، که تنها راه ختم قضايا خواهد بود.[2] .

فرمانده کارآزموده هرگز تازيانه را به جاي شمشير و شمشير را به عوض تازيانه به کار نمي برد.[3] .

پيش از آن که دشمن با شما به جنگ پردازد با وي جنگ نکنيد و همين که خصم در نبرد بر شما پيش دستي کرد، در اين صورت او محارب خواهد بود و شما مدافع و دفع امر بر شما واجب است.

بايد بدانيد که من به لشکريانم اجازه نمي دهم که به دشمن دشنام بدهند و رهاکننده ي نخستين تيرها به سوي آنان باشند.[4] .

[صفحه 266]

اگر دشمن شکست خورد و فرار کرد، فراري را نکشيد، زخم خوردگان و مجروحان را به قتل نرسانيد و زنان را آزار ندهيد، اگر چه شما را دشنام بدهند و نکوهش کنند. در طلوع اسلام، مسلمين از آزار زنان بت پرست که دشمن را عليه مسلمانان تحريک مي کردند منع شدند تا جايي که اگر اين دستورات به کار بسته نمي شد، مردم، خاطي و فرزندان آنها را، سرزنش مي کردند.[5] .

در حکومت ما، رضاي خدا بر هر چيزي پيشي دارد چون رضاي او است که همه را در همه جا و در همه وقت کفايت مي کند از اين رو در همه حال رضاي خدا را در نظر بگيريد و از رضاي غير خدا پرهيز کنيد.[6] .

فرمانده نبايد صلحي را که دشمن پيشنهاد مي کند پس بزند ولي بايد هوشيار باشد که غافلگير نشود، پس از صلح، دورانديشي و مراقبت را به کار گيرد و از خوش بيني و آسودگي احتراز نمايد.[7] فان العدو قارب ليتغفل، فخذ بالحزم.


صفحه 265، 266.








  1. عهدنامه مالک ص 929.
  2. شماره 12- از وصاياي حضرت به معقل بن قيس ص 760.
  3. نامه 13 ص 763.
  4. نامه 14 ص 851- فيض الاسلام.
  5. نامه 14 ص 764.
  6. عهدنامه 27 ص 797.
  7. عهدنامه مالک ص 938 و 939 و 1018 فيض.