برنامه حكومت علي











برنامه حکومت علي



اميرالمومنين از پله هاي منبر پيامبر «ص» بالا مي رود و در ميان دريايي از مردم برنامه حکومت خود را بيان مي کند و مي فرمايد:

- برنامه من کتاب خداست که بر بنده و برگزيده او محمد «ص»

براي هدايت بشر فروفرستاده شد.

- نيک و بد در آن خيال آشکار است که اگر راه خدا و رسولش را پيش گيريم بي شک

[صفحه 216]

رستگار و به سوي بهشت خواهيم بود.

- پايه هاي دين بر واجبات آن استوار است که همه بايد آن را انجام دهند.

- در کتاب خدا همه چيز معلوم است ، عيب و نقصي در آن راه ندارد و لغزشي در آن يافت نمي شود. آنچه حلال و حرام گرديده عدالت است ، بايد با وجداني پاک و آگاه بدان احترام گذاريم.

- يگانه پرستي و حقوق و آزاديهاي مسلمانان به هم مرتبط است و مسلمان کسي است که به حقوق و آزاديهاي برادران خود احترام بگذارد و تعدي و تجاوز ننمايد و همه کس در همه جا از دست و زبان او آسوده باشد.

- هيچ کس حق ندارد منافع شخصي را بر مصالح عمومي برتري دهد ، جان و مال و شرف و ناموس اشخاص مصون از هرگونه تعدي و تعرض است مگر آنچه به موجب فرمان خدا اجراي آن واجب گرديده و کيفر شمرده شده است.

- آنچه مربوط به حقوق عمومي مي باشد همه بايد يکسان از آن برخوردار شوند و بدانند که دير يا زود همه از اين جهان مي رويم و در رستاخيز آنچه بدان کرديم بايد پاسخگو باشيم ولي اين بدان معني نيست که آنچه مربوط به حکومت است از آن روگردان باشيد.

آنان که به وظائف قانوني خود پشت کنند به عدالت سپرده مي شوند تا در آن روز که همگي به يکباره وارد مي شويم سبک بار باشند.

- اجراي مقررات الهي به دنيا و آخرت شما سود مي رساند و اگر از آن دوري کنيد بي شک به عذاب گرفتار خواهيد شد.

پس به سوي خدا و کتاب او بشتابيد و واجبات را به جا آوريد که احترام مسلمانان و عظمت اسلام در آن است.[1] .

- اگر اموالي بيابم که به ناحق گرفته و به خلاف قوانين الهي به افرادي بخشيده شده باشد ، اگر چه آنها را به کابين زنان درآورده يا با آنها کنيزاني خريداري کرده باشند بي درنگ به بيت المال يا به صاحبانش رد خواهم کرد.

- در حکومت من چيزي جز عدالت راه ندارد ، من مي دانم که توده ، مردم بيش از هر وقت به عدالت و انصاف نياز دارند.

[صفحه 217]

- من خود را ملزم مي دانم که حقوق بيچارگان و ستمديدگان را باز ستانم و همواره پناهگاهي براي آنان باشم.

- اوضاع سياسي و اقتصادي کشور و امور مسلمانان به علت بليه ي تبعيض و ملاحظات خويشاوندي سخت آشفته و ظلماني شده است.

- طبقات ممتاز که در آغاز بعثت وجود داشتند ، هم اکنون با نام و مشخصات ديگري در جامعه ي کنوني ما به وجود آمده است که لازم است بي چون و چرا ، همه يکسان و برادر و برابر باشند.

- مصالح اجتماعي اقتضا دارد که زيربناي اقتصادي جامعه اسلامي دگرگون شود و نظم اقتصادي نويي متناسب با جامعه توحيدي برقرار گردد.

براي تحقق اين مقصود شايسته آن است که نظامات اجتماعي زير و رو شود و تقوي تنها وسيله امتيازات اجتماعي گردد و به آنچه غير از عدالت و تقوي مي باشد پشت پا زده شود.

- به اشرافيت خاتمه داده خواهد شد و آنان که آرامش خاطر را در خداپرستي و دينداري و تقوي جستجو مي کنند زمام کارها را به دست خواهند گرفت.

- من ترجيح مي دهم که ستمکاران رنجيده شوند و آنچه در دل دارند از زبان بيرون اندازند ، براي من مساله اي که اهميت دارد آن است که مستمندان آن قدر به اجراي عدالت اميدوار باشند که يک دل شکسته هم ترميم شود.

- من به آنچه موجب آزردگي صاحبان زر و زور مي شود وقعي نمي گذارم ، زيرا در حکومت من همه چيز در ترازوي عدل و داد سنجيده مي شود و به آنان که از عدالت من آزرده خاطر مي شوند اهميت نمي دهم.

- به تقوي روي آوريد و آنان که تقوي را خواستار هستند همچون افرادي مي باشند که بر شتران آرام سوارند و مهار آنها را در دست دارند که مي توانند به آرامي و آسودگي به بهشت خود برسند.

- تقوي و پرهيزکاري راه حق و گناه راه باطل است ، آنان که باطل را انتخاب مي کنند و دنبال هرج و مرج هستند و افسارگسيختگي را دامن مي زنند بايد بدانند که به کسي اجازه داده نمي شود که واپس گرايي را پيشه سازد و اوضاع را به زمان جاهليت برگرداند و بدعت هايي را به وجود آورد.

[صفحه 218]

- به آنان که به سبب مصاحبت با رسول خدا براي خود امتيازي قائلند و مي گويند که در راه اسلام زحمات فوق العاده کشيده اند اخطار مي کنم که من منکر فضيلت و سابقه ي خدمت آنها نيستم اينها چيزهايي است که خداوند بدان اجر و پاداش خواهد داد و اين بدان معني نيست که ميان آنها و ديگران فرق بگذاريم.

- در سازمان حکومت من هيچ کس به هيچ عنوان جز به تقوي بر ديگري برتري و امتيازي ندارد ، حکمران و ملت هر دو برابرند و مانند دو کفه ترازوي حساس هستند که هيچ تفاوتي با يکديگر ندارند و درست مساوي يکديگرند.

هرگز فراموش نکنيد که من و شما و همه کائنات بندگان و موجودات ضعيف خداونديم و تنها خداوند توانا و مهربان است که سزاوار ستايش مي باشد.[2] .

آري ،

در حکومت علي « ع » انسان برده و انسان برده دار آزاد و برابرند و تقوي تنها وسيله ي برتري و امتياز است.

ما چيزي به نام برده ي انسان و انسان برده نمي شناسيم و به اين گونه امتيازات طبقاتي وقعي نمي گذاريم ، همه در برابر خدا و اجراي احکام الهي برابرند و فقط يک امتياز وجود دارد که آن هم تقوي است:


صفحه 216، 217، 218.








  1. از خطبه هاي 15 و 16 نهج البلاغه و سخنان علي ص 32 و 35.
  2. از خطبه هاي 15 و 16 نهج البلاغه و سخنان علي ص 32 و 35.