امور مالي















امور مالي



در عهد عمر که فتوحات اسلام توسعه يافت و غنائم جنگي و جزيه و خراج رو به افزايش نهاد ضرورت تاسيس ديوان خراج براي ايجاد نظم در دخل و خرج و رسيدگي به حسابها بشدت احساس شد. بيت المال در مدينه و ساير بلاد اسلام تاسيس شد. هزينه هيا اداري و نظامي هر استان از درآمد همان استان پرداخت مي شد، اگر براي جنگ هزينه هاي فوق العاده اي پيش مي آمد که از بنيه ماليه محل بيشتر بود از بيت المال مرکزي پرداخت مي گشت.

در عهد عمر اراضي قابل کشت مصر و شام و عراق و جنوب ايران را زمين پيماني و مساحتي کردند و مساحت هر مزرعه و نوع خاک و نوع محصول و وضع آبياري هر زمين را معلوم و به تناسب اين اطلاعات خراج هر مزرعه را مشخص نمودند. در حوزه ي دجله و فرات شبکه آب رساني بر اساس تاسيست عهد ساساني ادامه يافت، ماليائتها تقريبا بر اساس عصر ساساني و بيزانس جمع آوري مي گشت منتهي از ماليات غلات کاسته مي شد. تجارت را تشويق مي کردند و براي تسهيل تجارت دريائيي بين مصر و عربستان کانال قديمي بين نيل و درياي سرخ توسعه داده شد و محصولات مصر با کشتي مستقيما به بندر ينبع (نزديک مدينه) حمل مي گشت و موجب تخفيف در بهاي خوار بار و غلات مي شد.

در عهد خلفا درآمد دولت اسلام از چهار راه عمده ذيل تامين مي شد:

خمس غنائم جنگي که مخصوصا در عهد عمر و عثمان يعني در عصر فتوحات بسيار بود.

زکات و صدقات طبق موازين شرعي.

جزيه (معرب کلمه گزيت فارسي) مالياتي که از ذميان گرفته مي شد.

[صفحه 14]

خراج (معرب کلمه فارسي خراگ) که از اراضي مزروعي گرفته مي شد.

جزيه و خراج که دولتهاي ساساني و بيزانس نيز از اتباع خود مي گرفتند براي اهالي ايران و عراق و شام و مصر نشاخته شده بود ليکن خمس و زکات و صدقات بکلي تازگي داشت. اهل ذمه جزيه را با تشريفات حقارت آميزي مي پرداختند و بعضي شهرها گاهي به دلائلي از پاره اي مالياتها معاف مي شدند.[1] .

مندرجات نهج البلاغه صراحت دارد که در عصر خلفاي پيشين (بخصوص عثمان) بي نظمي ها و خاصه خرجي هن و تصرفات نابجا در اموال و اراضي عمومي زياد بوده است. ازينرو امام علي عليه السلام از روز اول زمامداري به جبران و ترميم خرابيهاي گذشته پرداخت، در استرداد اموال بيت المال و عزل و تبديل کارگزاران نادرست اقدام فوري نمود- گرچه به يورش و عصيان منتهي گشت- در کار انتخاب ماموران و اصلاح جمع و خرج اموال و تقسيم غنائم نهايت مراقبت را بعمل آورد و در کار ماموران جمع آوري خراج بازرسي دقيق مي فرمود. از اقدامات مهم و بي سابقه ي آن حضرت در اين زمينه آموزشهاي فني و رفتاري به تحصيل داران و کارگزاران بود. در اين زمينه ده ها دستور فردي و بخشنامه اي در نهج البلاغه آمده است. از آن جمله تعليماتي است که ضمن فرماني به شرح ذيل براي مالک اشتر نخعي نامزد استانداري مصر نوشته است:

در کارگزاران خود بنگر و آنان را بعد از دقت و آزمايش به خدمت منصوب دار، کسي را به دلخواه خود و بدون مشورت به شغلي مگمار زيرا خود رائي و کوتاه نظري در اين باره همه گونه ستم و خيانت را در خود جمع دارد. در ميان خانواده هاي درستکار و پيشقدم در اسلام جستجو کن و افراد با حيا و آزموده و لايق را پيدا کن. زيرا اخلاق اين گونه اشخاص از ديگران کريمتر و دامانشان پاکيزه تر است و طمع کمتر دارند و نظرشان در باره ي پايان کارها بهتر و عميق تر است.

وقتي چنين ماموريني را پيدا کردي بايد که حقوق و مواجب کافي بايشان بدهي زيرا وقتي حقوق کافي داشتند خاطر آسوده مي شوند، نيرو مي يابند تا خويشتن را اصلاح کنند و از دستبرد زدن به اموالي که در اختيارشان قرار مي گيرد بي نياز مي گردند و اگر در امر تو مخالفت يا در امانت تو خيانت ورزند حجت را برايشان تمام کرده اي.

پس کار ماموران را زير نظر داشته باش و ماموران مخفي که راستگو و وفادار باشند برايشان بگمار زيرا مراقبت محرمانه وادارشان مي کند با رعيت به امانت و مهرباني رفتار کنند پيوسته مواظب دستياران خود باش تا اگر يکي از آنان خيانتي کرد و گزارشهاي

[صفحه 15]

ماموران مخفي عليه او نزد تو جمع آمد بدان شاهدان اکتفا کني و او را به سزاي کار زشتش برساني و خوار و بي مقدارش گرداني و داغ خيانت بر پيشاني او زني و قلاده ننگ و تهمت بر گردنش آويزي.

در کار خراج و خراج گزاران توجه مخصوص مبذول دار، زيرا اگر امر اخراج و خراج گزار سر و سامان و نظم داشته باشد همه در آسايش و راحت زندگي مي کنند چون زندگي همه مردم به خراج و خراج گزاران بستگي دارد.

و بايد که براي آباداني زمين بيش از گرفتن خراج اهتمام ورزي زيرا ماليات جز با عمرا و آباداني اراضي بدست نمي آيد. هر کس بدون توجه به عمران خراج بستاند کشور را ويران و خلق خداي را هلاک کرده و خود او جز مدتي کوتاه بر سر کار نمي ماند، اگر کشاورزان از سنگيني خراج يا آفات آسماني يا قطع آب رودخانه ها و انهار و قنوات يا خشک سالي يا باير شدن يا با تلاقي شدن زمين بر اثر غرق نزد تو شکايت آورند شايسته است بارشان را سبک و کارشان را اصلاح کني.

مبادا اين تخفيف و سبک ساختن بار آلام مردم بر تو سنگيني کند. اين کمکها آنان را دلگرم مي سازد تا بيش از بيش در آباداني کشور و آراستن ولايت تو کوشش کنند، بعلاوه بر اثر عدل و دادي که به خرد و بزرگ ايشان روا داشته اي به تو و حکومت تو خوشبين و ثنا خوان مي شوند و بر قوت و توانائيشان مي افزياد و موجب مي شود که براي خود تکيه گاهي استوار بنا کني و از آن پس چه بسا کارهاي دشوار که اگر حل و رفع آنها را به عهده ايشان واگذاري با طيب خاطر و شور و عشق بسيار انجام دهند. عمران و آباداني هر چه بهتر شود باز بکوش تا آن را بيشتر کني، خرابي زمين مزروعي نتيجه ي تهي دستي صاحبان آنست. کشاورزان بر اثر آزمندي و مال دوستي واليان تهي دست مي شوند و واليان به سبب بد گماني به دوام قدرت و پند نگرفتن از حوادث روزگار، ستم بيش از حد روا مي دارند.

اين دستور مانند ساير فرامين اداري حضرت علي عليه السلام در درجه اول جنبه معنوي و اخلاقي دارد زيرا در نظر او تا قصد قربت به خداوند و خدمت به خلق در شغلي نباشد فاقد هر گونه ارزش و موجب وبال خواهد بود.

اين دستور مانند ساير فرامين اداري حضرت علي عليه السلام در درجه اول جنبه معنوي و اخلاقي دارد زيرا در نظر او تا قصد قربت به خداوند و خدمت به خلق در شغلي نباشد فاقد هر گونه ارزش و موجب وبال خواهد بود.


صفحه 14، 15.








  1. براي توضيح بهتر رجوع شود به کتاب تارخي مختصر عرب مسلمان تاليف امير علي ص 55 تا 59، لندن، 1961.