ختم مقال















ختم مقال



از اين فرمان و ساير خطبه ها و کلمات علي عليه السلام نکات اساسي ذيل استنباط مي شود:

1- مقام انسان تا حدي والاست که از او به «عالم اکبر» و «خليفه الله» تعبير شده است. او تنها يک «ماشين» يا يک «جانور گويا» نيست. بنابر اين وظيفه ي زمامداران مسلمان در عين حال که سنگين است وظيفه اي است روحاني و الهي.

2- واليان علاوه بر مقام رهبري سياسي و فرماندهي و نظامي و پيشکاري دارايي بايد پاسدار شريعت و رئيس روحاني و امام جمعه و جماعت و «اسوه» مردم در سادگي و قناعت و ايثار و عبادت باشند.

[صفحه 36]

3- افراد مردم فقط براي فرمانبرداي و دادن ماليات آفريده نشده اند، بلکه در اداره ي کشور و حکومت با واليان شريکند و از مسئولان حق اظهار نظر و چون و چرا و باز خواست دارند.

4- همه ي فرزندان آدم از نظر خلقت برابرند. ملاک برتري ايشان بر يکديگر تنها تقوي و پرهيزگاري است.

5- کافران هم پيمان (ذمي) هم با مسلمانان از لحاظ سياسي و اجتماعي حقوق مساوي دارند.

6- همه ي مسلمانان عالم از هر مليت و اقليم و رنگ و نژاد باشند با هم برابرند.

7- دنيا در نظر حضرت علي (ع) از دو قسمت خارج نيست يا دارالسم است و يا دارالحرب، شق ثالث ندارد.

8- امام علي عليه السلام علاوه بر وحدت سياسي و حقوقي ميل داشت همه مسلمانان از لحاظ لساني و فرهنگي هم وحدت داشته باشند. علم نحو را براي بين المللي ساختن زبان عربي وضع فرمود.

آنچه در اين مقاله گذشت گوشه اي از روش حکومتي علي (ع) و عدالت خدايي اين ولي خدا بود.

اميد است تا تمامي مسوولين و دست اندر کاران جمهوري اسلامي ايران اين کلمات و دستورها و فمرانهاي الهي را فرا راه خود قرار داده و با الهام از آنها در راه تحقق بخشيدن به اهداف و خواستهاي بحق خدايي آن حضرات در جامعه ي اسلامي ايران بکوشند تا اين کشور پايگاهي براي نشر اسلام در تمامي جهان گشته و گامي باشد در جهت برانداختن ظلم و ستم از صحنه روزگار.


صفحه 36.