جنگ احد











جنگ احد



جنگ احد در سال سوم هجري به وقوع پيوست. بعد از جنگ بدر زد و خوردهاي بسياري اتفاق افتاد و مسلمانها آنها را پس مي زدند.

ولکن قبيله ي قريش هميشه بيشتر در فکر آن بود که از حضرت محمّد (ص) انتقام بگيرد، بنابراين يک نيروي پنج هزار نفري به سرکردگي ابوسفيان مکه را ترک نمودند تا بر عليه مسلمانان جنگ نمايند.

سپاه پيغمبر پس از مشورتهاي لازم مسلح از مدينه خارج شد. دو سپاه نزديک کوه احد در شش کيلومتري مدينه با هم برخورد کردند.

علمدار سپاه بت پرستان شخص شجاعي به نام طلحه ابن ابي طلحه بود که مرتباً مبارز مي طلبيد.

حضرت علي (ع) جلو آمد و به مجردي که طلحه او را ديد گفت: هيچ کس ديگر جرأت نداشت با من جنگ کند جز تو. به طوري که تاريخ نويسان مي نويسند حضرت علي (ع) او را با يک چشم به هم زدن کُشت. سپس برادرش علم را بلند نمود که او هم کشته شد. چند جنگجوي ديگر از همان خانواده در جنگ تن به تن با امام علي (ع) کشته شدند تا اينکه يک غلام سياه براي گرفتن انتقام خون صاحبانش مبارز طلبيد. به طوري که تاريخ مي گويد امام علي در اولين ضربه شمشير او را به دو نيم کرد به طوري که

[صفحه 23]

بدنش براي چند لحظه سرپا بود.

دشمن وحشت زده از ميدان کارزار فرار کرد که ناگهان حادثه اي نظر آنها را جلب کرد. تعداد نسبتاً زيادي حدود پنجاه نفر به عنوان گارد نگهبان يک معبر باريکي را روي تپه اي بلند ديده باني مي کردند، جايي که دشمن مي توانست تپه را دور زده از پشت به مسلمانان حمله کند.

با وجود سفارش پيغمبر که آنجا را ترک نکنند آنها آنجا را براي جمع آوري غنائم جنگي هنگامي که دشمن فرار مي کرد ترک کردند.

ناگهان دشمن آنجا را بدون محافظ ديد، فرصت را غنيمت شمرده پس از عبور از تنگه از پشت به مسلمانان حمله ور شدند. در ضمن کسي بلند فرياد کشيد محمّد کشته شد.

به زودي پس از انتشار اين خبر تکان دهنده مسلمانها وحشت زده ميان خودشان شمشير کشيدند و سرانجام آنها پيغمبر را تنها گذاشتند و به طرف کوهها فرار کردند. جز 4 يا 6 نفر که مقاومت کردند تا از پيغمبر دفاع کنند.

تعدادي از مورّخين سنّي[1] مي نويسند: تمام سپاه پيغمبر حتي صحابه ي بزرگ فرار کردند جز علي، زبير، طلحه و ابودجانه.

در بحبوحه ي جنگ شمشير امام علي شکست و به طوري که شايع است شمشيري به نام ذوالفقار به وسيله ي فرشته اي از دنياي غيرمرئي در اختيار علي گذاشته شد و صدايي رمزي ندا در داد: «جوانمردي، جز علي نيست و نه شمشيري مثل ذوالفقار».

يکي از مجاهدين بزرگ اسلام به نام حمزه عموي پيغمبر در اين

[صفحه 24]

جنگ کشته شد و اين داغ اثر عميقي بر قلب پيغمبر گذاشت.

اگرچه مسلمانها در اين جنگ شکست خوردند اما دشمن جنگ را ادامه نداد و بدون اشغال مدينه ي بي دفاع ميدان جنگ را به سوي مکه ترک کرد.

روايت شده است که امام علي (ع) در اين جنگ نود زخم شمشير خورد و با وجود خستگي فوق العاده براي يک لحظه هم حمايت خود را از پيغمبر دريغ نداشت.

در اين ضمن جبرئيل (فرشته ي مقدّس) از آسمان فرود آمد و به پيغمبر گفت: «آنجا را نگاه کن که چگونه علي با تمام وجود و با روحيه ي فداکاري جنگ مي کند.»

پيغمبر خدا فرمود: علي کاملاً شبيه من است و من هم کاملاً شبيه او هستم (ما هر دو از يک ذات به وجود آمده ايم).

به طوري که دانشمندان سنّي تصديق دارند اين قول در چند مکان مختلف از پيغمبر شنيده شد.[2] .

[صفحه 25]


صفحه 23، 24، 25.








  1. الف- ابن ابي الحديد، در شرح نهج البلاغه، جلد سوم، صفحه ي 276،

    ب- نورالدين مالکي در کتاب فصول المهمه، صفحه ي 43،

    ج- حلبي، در کتاب سيرت الحلبيه، جلد سوم، صفحه ي 123.

  2. الف- امام احمد حنبل، در کتاب مسند،

    ب- ابن مغازلي، در کتاب مناقب،

    ج- موفق ابن احمد، در کتاب مناقب،

    د- ترمذي، در کتاب صحيح،

    ه- ابن ماجه، در کتاب سنن، صفحه ي 92،

    و- محمد ابن يوسف گنجي، در کتاب کفايت الطالب،

    و بسياري ديگر.