به چه وسيله و چگونه ما مي توانيم به حقيقت اسلام برسيم؟....











به چه وسيله و چگونه ما مي توانيم به حقيقت اسلام برسيم؟، راه کدام است و چگونه بايد رفت؟



امام علي (ع) در وصيتنامه اش به امام حسن مي نويسد: «پسر جانم بدانکه... اگر نخواهي از آباء و اجدادت و از مردم پرهيزکار پيروي نمايي، تو بايد در وهله ي اول حقيقت را از طريق فهم و ادراک جستجو کني تا اينکه به شک و شبهه نيفتي و يا گرفتار منازعه و بحث نشوي...»

امروزه بشر به علم و دانش دست يافته است و قادر است تمام مسائل اجتماعي را مورد تفکر عميق قرار دهد، از طرف ديگر ما مي توانيم علت شکست يک تمدن بزرگ به وسيله ي يک تمدن کوچکتر را از تاريخ درک کنيم و بفهميم که چه عواملي سبب پيروزي آن جمعيت کوچک بر آن ملّت بزرگ شده است؟

بالاخره چنين نتيجه مي گيريم که علت اصلي پيروزي آنها استواري در عقيده و ايمان به هدف است.

در حال حاضر دنيا همان موقعيتي دارد که مسلمانها در شروع اسلام با آن مواجه بودند. آنها مجبور بودند تا با مفاسد کاملاً گسترده و جنايات بسياري روبرو شوند، به طوري که ما نيز در اين زمان مجبوريم با آنها مواجه گرديم، اگرچه تعداد آنها اندک بود اما با بزرگترين

[صفحه 219]

امپراتوريهاي تاريخ که نيروي آنها از جهت کثرت و ثروت و تجهيزات جنگي با نيروي مسلمانها قابل مقايسه نبود مقابل هم قرار گرفتند. با وجود اين اندازه امتياز، بالاخره مسلمانها بر آن دو امپراتوري در مدت کمتر از پنجاه سال غالب آمدند و زمامدار دو حکومت بزرگ جهان گرديدند. بنابراين ما بايستي چگونگي اين پيشرفت معجزه آسا را مورد مطالعه قرار دهيم.

نه هيچ نيروي مادي و نه هيچ مکتب اقتصادي مي تواند اين واقعه ي عجيب را بيان کند، تنها چيزي که به جرأت مي توان گفت ثبات و استواري در عقيده بود، همان ايماني که هر مسلماني به دشمن مي گفت، همان طور که قرآن هم مي گويد: «بگو (اي پيغمبر) جز براي ما (وقوع) يکي از دو نيکي را انتظار مي بري؟ (پيروزي يا شهادت در راه خدا) ولي ما درباره ي شما انتظار داريم که خدا به وسيله ي عذابي از جانب خويش يا به دست ما جانتان را بگيرد. پس منتظر باشيد که ما با شما منتظريم» (سوره ي توبه، آيه ي 51).

سپس او بي باکانه به دشمن حمله مي برد تا يکي از دو افتخار را به دست آورد (شهادت در راه خدا يا پيروزي بر کفر).

بعضي اشخاص ممکن است از روي دلسوزي يا براي شکستن روحيه مسلمانها بگويند تنها چاره ي ترقي کردن و رسيدن به هدف اسباب و ابزار مادي است، مخصوصاً تجهيزات جنگي البته ما محتاج به انواع مختلف اسلحه هستيم، اما آن در درجه ي دوم اهميت است. در ابتدا ما بايستي ايمان خود را تقويت کنيم و سپس در برابر ستمکاران ايستادگي نماييم.

ما بايستي به خطرات احتمالي اهميت ندهيم و براي پيشرفت به هدف، فداکاري موده و در برابر کشورهاي استعماري ايستادگي کنيم تا

[صفحه 220]

سعادت مردم را در سراسر دنيا تأمين نماييم.

قرآن مي گويد: «هر چه در قدرت داريد، نيرو و اسبان زين بسته، براي جنگ با ايشان آماده کنيد که با آن دشمن خدا و دشمن خودتان را و غير آنها، ديگران را که شما آنها را نمي شناسيد و خدا آنها را مي شناسد بترسانيد. هرچه در راه خدا خرج کنيد به شما پس داده مي شود و ستم نخواهيد ديد (سوره ي 8، آيه ي 62).»

آن انقلاب اسلامي که ستمگران را به زانو مي کشد و پايه و اساس دولتهاي ستمگر را به لرزه درمي آورد، با کمک نيروهاي مادي و معنوي در حال شکل گرفتن است تا هدف مقدس خود را همه جا منتشر سازد. هدف آنها بسط و توسعه ي عدالت اجتماعي است، آنها به دنياي جديدي بشارت مي دهند که انسان به وسيله ي قدرتهاي مادي در تنگنا نيفتد و يا اسير مبارزات اقتصادي نباشد. همان طور که قبلاً گفته شد، در حال حاضر گروه هايي اسلامي در کشورهاي خودشان بر عليه هر نيروي شيطاني مبارزه مي کند تا پيشرو آزادي و عدالت اجتماعي باشند.

امام علي (ع) مي فرمايد: «جهاد (جنگ بر عليه حکومتهاي ظلم و جور و ستمگران) يکي از دربهاي بهشت است که خدا بر روي دوستانش باز کرده است. آن، لباس دينداري و پرهيزکاري است و زره محافظت و سپر محکم خدا مي باشد. هر که از جهاد سرپيچي کند، خداوند لباس خفت و رسوايي بر او مي پوشاند و قلب او با پرده ي غفلت پوشيده مي شود و به علت ترک جهاد حقيقت و درستي از او فاصله مي گيرد، او متحمل ذلت و خواري مي شود و عدالت از او دريغ داشته مي شود (وقتي که ستمگران مسلط گردند، با او به عدالت رفتار نمي شود).

به هر حال، بيگانه پرستان داخلي بدانند چون اين نهضتها دين خدا

[صفحه 221]

را ياري مي کنند، خدا هم از آنها حمايت کرده سرانجام به هدفشان نائل خواهند شد (هدف آنها توسعه ي عدالت اجتماعي است).

قرآن مي گويد: «و آنها که در راه ما جهاد مي کنند، ما هم مسلماً آنها را به راه خود هدايت مي کنيم که خدا با نيکوکاران است.» (سوره ي عنکبوت، آيه ي 69)

البته براي رسيدن به هدف، بر ملتهاي اسلامي لازم است تا همان طور که مسلمانان در زمان پيغمبر فداکاري کردند، فداکاري و جانبازي نمايند تا موجب آگاهي مردم شود که دنياي اسلام پر از خوبي و سعادت است و همچنين آنها بايد بفهمند که اين فداکاريها بيهوده نبوده و توسط خداي توانا بر روي زمين ضمانت شده است (خداوند تضمين نموده که پيروزي با جانبازان مؤمن است). امام علي (ع)مي فرمايد: «من هرگز در مبارزه با کسي که مخالفت با حق مي کند و مردم را گمراه مي سازد، سستي نشان نخواهم داد.»

در اين زمينه قرآن مي گويد: «سستي مگيريد و غمگين نشويد که شما اگر واقعاً مؤمن باشيد برتر هستيد.» (سوره ي آل عمران، آيه ي 139).

امام علي (ع) باز مي فرمايد: «اي مردم به من کمک کنيد تا قلبهاي شما را از آرزوها بزدايم (پاک کنم). به خدا قسم من انتقام مظلوم را از ظالم خواهم گرفت و او را به سرچشمه ي حق و درستي مي کشانم، اگرچه سرسختي نمايد.»

در اين روزها تبادل نظر بين تمدنها مطرح شده است، پس براي روشنفکران و جامعه شناسان کشورهاي مختلف جهان لازم است مجالس مشاوره و مذاکره تشکيل دهند و درباره ي بحرانهاي سياسي و اقتصادي دنيا و تخفيف انحرافات اخلاقي و نابساماني جوانان چاره اي

[صفحه 222]

بيانديشند و همان طور که اروپاييان در طول مدت جنگهاي صليبي از مسلمانان کسب دانش نمودند و آن دانش و آگاهي آنها را از بند خرافات آزاد نمود و در نتيجه نهضت علمي اروپا به وقوع پيوست، آنها همچنين بايستي با تمدن اسلام و شخصيتهاي اسلامي چون امام علي (ع) آشنا گردند تا راه استقرار صلح و تأمين حقوق بشر را در سراسر دنيا پيدا کنند.

در حال حاضر کشورهاي اسلامي بايستي طرز حکومت و روش بزرگان خود را پيروي نموده و قوانين حکيمانه ي قرآن را در عمل آورده و از شخصيتهاي برجسته ي اسلام الهام بگيرند.

اگرچه تمام زمامداران اسلامي و مجريان قانون الهي، شخصيتهاي ارزنده اي بودند و با روح اسلام حرکت مي کردند اما مشهورترين آنها امام علي (ع) مي باشد که شمّه اي از گفتار و کردار آن حضرت در اين کتاب شرح داده شد، تا به وسيله ي همين شخصيت بزرگ و صفات اخلاقي و انساني اش با ساير تمدّنها وارد مذاکره شويم.

از طرف ديگر کشورهاي اسلامي را شديداً توصيه مي نماييم تا با يکديگر متحد شوند، همان طور که قرآن مي گويد: «همگي باهم به ريسمان (امن و امان) خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد (سوره ي آل عمران، آيه ي 103).»

و تا آنجا که ممکن است احتياجات خود را خودشان برآورند و هرگاه دشمن به گروهي از مسلمانان حمله ور گرديد، ساير کشورهاي اسلامي با دشمن مهاجم قطع رابطه ي سياسي و اقتصادي نمايند.

آنها بايد بدانند تنها چاره ي حفظ استقلال و زنده کردن عزت و شکوه اوليه وحدت و يگانگي و عمل به اسلام متمدّن و پيشرو است.


صفحه 219، 220، 221، 222.