ترك لذّات نفساني و پرهيزكاري











ترک لذّات نفساني و پرهيزکاري



در جهان مردمي هستند که خوشي را بر خود حرام کرده و با خوراک و پوشاک ناچيز و ساده زندگي مي کنند، در صورتي که اغلب آنها مي توانند در راحتي کامل بسر برده و از يک زندگي لذّت بخش بهره مند گردند.

از زمان خيلي قديم کناره گيري از لذّات دنيايي چون يک وسيله تزکيه ي روح و بهبود صفاي باطن توجه مي شده و آنها که مي خواستند از زخارف دنيوي کناره گيري کنند از شهرها خارج شده در جنگلها اقامت مي کردند و يا در شکاف کوهها پناه مي بردند تا خدا را طبق مرام اخلاقي خود عبادت کنند.

آنها با قوت بخور و نميري که هرگاه ساکنان قصبه هاي نزديک چيزي به آنها مي دادند تا بخورند يا چيزي از درختهاي وحشي جنگلي بدست آورده، گذران مي کردند.

در اوّل بعضي مردم به علت ظلم حاکمان ناگزير بودند خانه هاي خود را ترک کنند ولي بعدها هر کس تصميم مي گرفت خود را از علايق دنيوي نجات دهد. اين طريقهِ پرستشِ خدا را اختيار مي کرد و او معمولاً به نتيجه ي کار خود تن مي داد اما شريعت الهي مبناي کار بسياري از آنها نبود از اين رو هوس و آرزو ممکن بود بر آنها غلبه يابد و تمام قيود اخلاقي را بشکنند.

[صفحه 7]

اما اسلام اجازه نمي دهد مسلمانان اينگونه روش پرستش را اختيار کنند و ترک خانه را براي کناره گيري و سرگرمي با اين گونه پرستش را جايز نمي شمارد اما لزوماً به آنها (مسلمانان) توصيه کرده است تا تمام امکانات زمان و مکان را معتدلانه مورد استفاده قرار دهند. يک مسلمان بايستي در برابر زن و فرزند حس مسؤوليت کند و معاش خود را از طريق قانوني به دست آورد. او نبايستي به حقوق ديگران تجاوز نمايد بلکه ملازم تقوي و پرهيزکاري بوده طبق هوي و هوس رفتار نکند.

در اسلام اين خصوصيات اساس پرستش مي باشد و اينگونه پرستش (خدا) اشخاص شجاع و فداکار و بخشنده تربيت مي کند.

بديهي است که يک فرد عميقاً تحت تأثير عادات و شرايط محيط زيست و خصوصيات موروثي خود قرار مي گيرد البته آموزش علمي و مذهبي و خصوصيات روحي و جسمي نيز اهميت بسزايي دارند.

اشخاص در طرز فکر و قوه ي انديشه و در طبيعت و ذات هيچ شباهتي با هم ندارند. در نتيجه عکس العمل آنها در برابر سختيها و مشکلات يکسان نيست.

اشخاص بزرگ تنها به علت بلندي مقام و قدرت فوق العاده تحسين نمي شوند بلکه تحت عنوان بزرگي آنها بايستي داراي کمالاتي باشند و رفتارهاي انساني که شروط اصلي بزرگي مي باشند از خود نشان بدهند.

بدون شک، جرأت و شهامت اخلاقي بهترين صفات هستند نه آن نوع جرأتي که بعضي اشخاص بدون انديشه و از روي بي مبالاتي خود را به خطر مي اندازند. آنچه قابل قبول است آن شجاعتي است که بعضي پيشوايان بزرگ در برابر هوسها و آرزوهاي دوستان نزديک ايستادگي نموده و در برابر مخالفتهاي غيرقابل تحمل خويشاوندان و دشمنان داخلي بردبار و صبور مي باشند.

[صفحه 8]

گاهي اتفاق مي افتد که يک مرد فاقد اخلاق يک جرأت و دليري غيرمنتظره اي را از خود نشان مي دهد اما آن نمي تواند يک جرأت واقعي باشد زيرا اين دليري حقيقي نبوده و اطميناني هم به آن نمي توان داشت.

البته جرأت و شهامت به خودي خود يک صفت قابل تحسين است که جدا از ساير صفات خوب نمي باشد. آن با ساير صفات عالي مثل امانتداري، عفّت و پاکدامني، حقيقت و درستي، خوش قولي، ثبات قدم و سخاوت و جوانمردي به هم پيوسته است.

آن غيرقابل انکار است که مردم اخلاق و پرهيزکاري را بر وسعت علم و دانش ترجيح مي دهند زيرا چه بسا شهرهاي بزرگي که طبق فرمان جنرالهاي آموزش ديده از دانشگاههاي اروپا در اثناي جنگ دوم جهاني با خاک يکسان شده اند.

موقعي که در ترجمه حال بعضي از بزرگان و پيشوايان تحقيق مي کنيم با يک دنيا خلوص و صفا و فداکاري برخورد مي کنيم که ما را بسيار مسرور مي سازد.

به جرأت مي توان گفت که دوام و استمرار دنيا مديون فداکاري و از خودگذشتگي سقراط فيلسوف يونان باستان است. براي اينکه به همشهريهاي گمراهش غيرقابل اعتماد بودن چيزهاي مادي را نشان بدهد و جهت اثبات بقاي روح جام شوکران را نوشيد.

حضرت عيسي مسيح هميشه يک تکه نان خشکيده را صرف مي کرد، و روي زمين استراحت مي نمود تا خودش را از آلودگيهاي دنيا پاک نگاه دارد و همچنين به کليمي ها ناپايداري نعمات و وسايل خوشگذراني دنيا را نشان دهد.

با وجود اينکه چيزهاي مادي نابودشدني هستند و هيچ اعتمادي بر روي آنها نيست معذالک بسياري از مردم براي اينکه طبق مرام خود

[صفحه 9]

زندگي کنند به چيزهاي بي اساس و مادي علاقمند مي شوند. آنها معمولاً نقشه مي کشند تا هر چه بيشتر پول به دست آورند و اغلب نمي توانند زير بار عدالت بروند. زيرا آنها مي خواهند که به حقوق ديگران ظالمانه تجاوز نمايند.

امروزه تمام جنايات و کشتارهايي که اغلب در سرتاسر دنيا اتفاق مي افتد ناشي از مال پرستي و سودجوييهاي غيرقانوني است.

وقتي که ما وضعيت رقّت آور بسياري از ملل رنج کشيده اي که توسط حکومتهاي ظالم اداره مي شدند مطالعه نماييم بسيار ناراحت مي شويم. براي اينکه منابع ملّي و دسترنج آنها به وسيله ي استعمارگران خارجي به غارت مي رفته و علاوه بر آن احساسات ملّي آنها نيز در هم شکسته مي شده است.

متأسفانه اين رسمها هنوز در بسياري از نقاط دنيا باقي است.

موضوع مورد بحث درباره ي امام علي (ع) است، که زندگي اش کاملاً وابسته است به تاريخ اسلام و تمام شرايط لازم جمع شد تا او را اعجوبه اي در دانش بسازد.

کسي که بخواهد اسلام را شناخته و درک نمايد بايستي با خصوصيات امام علي (ع) آشنا بشود زيرا او در حقيقت آئينه و انعکاس صدا و همچنين قول و زبان اسلام است و تمام کلمات و کردارش کاملاً مطابق دستور و حکم قرآن است. او بسيار ساده و بي آلايش زندگي مي کرد و علاوه بر اينکه خانه و کاشانه را ترک ننمود در اجتماع هم بسيار فعّال بود. او ضمن سادگي و با عبادت و پرسش خداي يکتا و دوري از خطا و گناه، چنان بر نفس (خواهش دل) خود مسلّط شده بود که مي توانست تمام خوشيها و وسايل خوشگذراني که در دسترس داشت بر خود حرام کرده، به سادگي و با قناعت زيست نمايد.

[صفحه 10]


صفحه 7، 8، 9، 10.