جنگ حنين











جنگ حنين



اکنون بيشترين قبائل عرب به اطاعت از اسلام درآمده بودند جز دو طايفه ي ثقيف و هوازن.

آنها به اندازه ي کافي قوي بودند و در طائف دهکده اي در شرق و شمال شرقي مکه سکني گزيده بودند. آنها وقتي فهميدند که مسلمانها مکه را فتح کرده اند تصميم گرفتند قبل از اينکه پيغمبر به آنها اعلام جنگ دهد به مکه حمله کنند. موضوع توسط جاسوسان به پيغمبر گزارش شد. بنابراين او با يک نيروي 12000 نفري جهت تعقيب آنها عازم منطقه دشمن گرديد.

چند قبيله ديگر به دشمن پيوست و جمعاً حدود سي هزار مرد با خانواده هايشان چه کوچک و چه بزرگ با تعداد زيادي گوسفند و شتر به يک سرزمين پهن و گسترده اي به نام حُنين پيش آمدند. مسلمانها براي رسيدن به آنجا مجبور بودند از يک دره باريکي عبور نمايند. دشمن از دهانه ي عقبي دره پايين آمد و خود را پشت سنگهاي بزرگ و صخره هاي دامنه ي دره پنهان ساخت. وقتي مسلمانها به چشم رس آنها رسيدند. با باران سنگ و تير به آنها حمله کردند در نتيجه مسلمانها ترسيده پا به

[صفحه 47]

فرار گذاشتند و پيغمبر را تنها ميان دشمن ترک نمودند.[1] .

فقط چند نفر انگشت شماري عباس عموي پيغمبر، ابن حارث پسرعموي پيغمبر، فضل ابن عباس، عبدالله ابن مسعود و امام علي (ع) پيش روي پيغمبر دشمن را پس مي زدند. به طوري که تاريخ نگاران مي نويسند[2] چهل مرد جنگي به دست امام علي (ع) در ميدان کارزار افتاده بودند. مرد غول پيکري سوار بر يک شتر سرخ رنگ مسلمانها را از پيشرفت باز مي داشت و در حالي که آنها را به خطر کشانده بود جلوي امام علي (ع) سبز شد. امام علي (ع) در وهله ي اول پاي شترش را پي کرد و سپس او را با شمشير دو نيم نمود.

پيغمبر و عمويش عباس مکرّراً فراريان را صدا مي زدند تا به ميدان جنگ برگردند. بالاخره آنها برگشتند و دشمن را عقب زدند به طوري که به سوي طائف فرار کردند.

مقدار زيادي غنائم جنگي از قبيل چهل هزار گوسفند، 24 هزار شتر و تعداد زيادي نقره آلات به چنگ مسلمانها افتاد و همچنين شش هزار نفر از دشمن اسير مسلمانها گشتند. مسلمانها دشمن را تا نزديکيهاي طائف تعقيب نمودند اما چون زمان زيادي لازم بود تا قلعه استوار و محکم آنها فتح شود طبق فرمان حضرت پيغمبر مسلمانها براي سر و سامان دادن امور اساسي ديگر به مدينه مراجعت نمودند.

[صفحه 48]


صفحه 47، 48.








  1. الف- حميدي، در کتاب بين الصحيحين،

    ب- حلبي، در کتاب سيرة الحلبي، جلد سوم، صفحه ي 128.

  2. واقدي، در کتاب مغازي، جلد سوم، صفحه ي 602.