مقدمه











مقدمه



تا آن زمان که سه مسأله ي مهم در جهان - ذلّت و حقارت مرد به علت ناداري و بي چيزي، فساد و فحشاء زن به واسطه ي گرسنگي، ناداني و جهلي که بر روي زمين وجود دارد، حل نشده است و همچنين تا آن زمان که فشار و خفقان و تبعيض نژادي و استثمار در گوشه و کنار جهان به چشم مي خورد شخصيت امام علي (ع) و کار مفيد او «نهج البلاغه» نمي تواند مورد استفاده ي بشر قرار نگيرد.

امروزه بسياري از مردم دنيا به علت پيشرفت علم و صنعت در زندگي راحتي به سر مي برند، امّا متأسّفانه مقارن اين احوال، اخلاق و معنويّت در بين آنها به تدريج از بين رفته و به نظر مي رسد که دنيا شديداً محتاج اخلاق و معنويّات است.

بديهي است که علم جديد نتيجه يک رشته منازعات و کشمکش بين کليسا و دانشمندان مي باشد که در طول مدت قرون وسطي به وقوع پيوسته است. مردم از کليسا چنين انتظار داشتند که به آنها آموزش مباني اخلاق داده شود و اجتماع را به سوي سعادت و صلح و آرامش سوق دهد. اما برخلاف انتظارشان کليسا براي حفظ موقعيت و تحميل

[صفحه 2]

عقايد غيرواقعي خود از هرگونه پيشرفت و جهش علمي جلوگيري مي کرد. در نتيجه دانشمندان گرفتار مشکلات زيادي مي شدند و موقعي که آنها اعمال غيراخلاقي کليسا را آشکار مي ساختند تحت شکنجه قرار گرفته و عاقبت با وضع بدي کشته مي شدند. تاريخ مي گويد Giardona Bruno فيلسوف و فيزيکدان ايتاليايي پس از هشت سال تحمّل شکنجه در زندان در جلو جمعيت به آتش کشيده شد و همچنين کوپرنيک رياضيدان مشهور توسط کليسا آزار و اذيت ديد.

گاليله (Galilee) ستاره شناس نامدار در سن هفتاد سالگي به زندان افکنده شد و عاقبت پس از عذرخواهي در حالي که به زمين زانو زده بود موقتاً از زندان رهايي يافت. به علّت چنين رفتار بد نسبت به دانشمندان و عکس العمل بر عليه روشن فکري مردم از کليسا متنفر شده از دين برگشتند.

آنها (مردم) به تصوّر اينکه تنها دانش وسيله اي براي رهايي از بدبختي و فلاکت است خودشان را از مراکز روحاني عقب نگه داشتند و متأسفانه اروپاييان تا اين زمان به آن ادامه داده اند.

البته بيزاري از مسايل ديني، الحاد و بي ديني به بار مي آورد و ملحدين و منکرين خدا براي کردارشان هيچگونه مسؤوليتي در برابر وجدان و اخلاق قبول نمي کنند.

بنابراين علمي که در اروپا آموزش داده مي شود فاقد اخلاق و معنويت است. آموزش آن صرف نظر از جنبه ي اخلاقي و اينکه در آينده چه نتيجه اي خواهد بخشيد، صرفاً به خاطر خود علم است.

اگرچه دانش جديد زندگي را آن چنان راحت کرده است که اغلب مردم از آن لذت مي برند ولکن اين علم در آينده مفيد خواهد بود يا مخرّب هيچ مسؤوليتي را به عهده نمي گيرد به طوري که بسياري از وسايل

[صفحه 3]

جنگي موحش و ويران کننده در نتيجه ي اين علم ساخته شده اند.

به طور کلي اروپاييان بين دين و دنيا جدايي انداخته و معتقدند که بين آن دو،هيچ رابطه اي وجود ندارد و بالاخره آنها دنيا را انتخاب کرده اند. اين علم بدون اخلاق (اخلاق در آن رعايت نمي شود) در دست عده اي ستمگر و استثمارگر که از دسترنج مردم کشورهاي عقب نگه داشته شده گذران مي کنند قرار گرفت به طوري که هرگاه آنها خواستند از بدبختي ها خلاص شوند خطرات بزرگتري آنها را تهديد مي کرد.

علاوه بر آن ما به چشم خود مي بينيم که با مردم طبقات پايين مخصوصاً سياه پوستان در آمريکا به صورت غيرانساني رفتار مي شود و حس نژادپرستي صدها هزار مردم بيچاره و بي نوا را در اروپا سرگردان کرده است.

اين اعمال قابل اعتراض و نفرت انگيز، عدم رعايت اخلاق و عدالت را نشان مي دهد و آن خود به خود از بي ديني و شرارت سرچشمه مي گيرد.

امروزه متأسفانه در عصر پيشرفت علم و دانش، نژادپرستي و تبعيض بي جهت و همچنين بي توجهي به حقوق مردم فاجعه ي بزرگي به بار آورده است. اخيراً اخبار تکان دهنده اي به وسيله ي راديو به گوش مي رسد که عده اي دانش آموزان زير 20 سال در آمريکا گروههاي تبه کاري تشکيل داده اند و مسلح با تفنگ و يا با اسلحه سرد وارد کلاسهاي درس مي شوند و تأسف آميزتر اينکه مواد مخدّر نيز به وسيله ي آنها پخش مي شود. تعداد اين گروهها از سال 1989 به دو برابر اضافه گشته است. مقامات صلاحيت دار به والدين آنها هشدار داده اند که چنانچه اين وضع ادامه پيدا کند ايالات متحده آمريکا در آينده دچار خطرات بزرگي خواهد شد.

[صفحه 4]

به جرأت مي توان گفت اين همه جنايت و قتل و خودکشي و آتش سوزيهاي عمدي که اغلب در سراسر دنيا اتفاق مي افتد همه از شرارت و بي ديني ناشي مي شوند.

شايان ذکر است که تمام اديان الهي مخصوصاً اسلام مردم را در فراگرفتن دانش عام المنفعه تشويق نموده و آن را از نظر وجدان و اخلاق ضمانت کرده اند.

به منظور تحقّق اين امر، خدا پيغمبراني را با قوانين مناسب با نياز مردم زمان خودشان برانگيخته تا راه و روش زندگي را به آنها نشان دهند.

هر پيغمبر جديد مقداري از قوانين قبلي را به وسيله ي مقررات جديدي، به همان اندازه که امّتها ترقّي مي کردند، باطل کرده است.

اصولاً اديان الهي مردم را به يکتاپرستي که تمام فضايل و روشهاي پسنديده را به کار مي گيرد دعوت کرده اند. ميان آنها پنج پيغمبر اولوالعزم که مأموريت جهاني داشته اند وجود دارند مثل حضرات نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، مسيح و محمّد که درود و سلام بر همه ي آنها باد.

هر يک از آنها جانشين شايسته اي براي خود انتخاب کرده اند تا قانون الهي را از تحريف و تغييرِ معني حفظ نمايند. حضرت عيسي مسيح دوازده نفر حواريون را تربيت کرده است که پيشرفت دين مسيح مديون خدمات آنها مي باشد.

حضرت محمّد (ص) آخرين پيغمبر خدا بود و قرآن مجيد از آسمان بر او نازل شد. آن (قرآن) مردم را راهنمايي مي کند و به آنها راه و رسم زندگي را مي آموزد به طوري که تا روز قيامت با نيازهاي انسان سازگار مي باشد.

تعليم و تربيت محمّد (ص) اعراب را که تا قبل از ظهور اسلام قابل

[صفحه 5]

توجه نبودند قادر ساخت تا بر دو امپراتوري بزرگ عالم، ايران و رُم، پيروز گردند.

اگرچه تاريخ، حضرت امام علي (ع) را چهارمين خليفه ي اسلام نام مي برد ولکن طبق احاديث معتبر از علما و دانشمندان بزرگ سنّي و شيعه حضرت رسول (ص) او را به عنوان جانشين و وصي خود انتخاب کرده است. او از زمان کودکي به وسيله ي پيغمبر آموزش ديد و همه جا پيغمبر را قدم به قدم همراهي مي کرده و هرگاه آيه اي نازل مي شد شرح و تفسير آن را مستقيماً از پيغمبر (ص) فرا مي گرفت. بنابراين او تمام صفات پسنديده و محسنات را کسب نموده و در نتيجه تمام کردارش مطابق قرآن و بيش از هر کس ديگري به قرآن عمل کرده است.


کسي که مايل باشد اسلام را بشناسد و باور کند، بايستي زندگي امام علي (ع) را به دقّت مطالعه نمايد تا تحت تأثير انگيزه اسلام متمدّن قرار گيرد.

[صفحه 6]


صفحه 2، 3، 4، 5، 6.