در انديشه سرانجام











در انديشه سرانجام



سويد پسر غفله مي گويد:

پس از آنکه براي خلافت اميرالمؤمنين از مردم بيعت گرفته شد، روزي خدمت حضرت رسيدم، ديدم روي حصير کوچکي نشسته است و در آن خانه جز آن حصير چيز ديگري نيست.

عرض کردم:

يا اميرالمؤمنين! بيت المال در اختيار شماست، در اين خانه جز حصير چيز ديگري از لوازم نمي بينم.

فرمود:

پسر غفله! آدم عاقل در خانه اي که بايد از آنجا نقل مکان کند، اسباب و وسايل جمع نمي کند، ما منزل امن و راحتي در پيش داريم که بهترين اسباب خود را به آنجا مي فرستيم و به زودي به سوي آن منزل کوچ خواهيم کرد.[1] .









  1. بحار: ج 70 ص321 نقل از داستانهاي بحارالانوار، ج 4 ص39.