فضائل آن حضرت كه با قسم ياد شده است











فضائل آن حضرت که با قسم ياد شده است



انس بن مالک گويد: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نماز عصر را با ما خواند و در رکعت اول مقداري درنگ کرد تا آنجا که پنداشتيم سهو يا غفلتي روي داده است، سپس سربرداشت و گفت: سمع الله لمن حمده، و بقيه نماز را کوتاه خواند، آن گاه با چهره چون ماه شب چهارده خود به ما رو کرد و فرمود: چرا برادر و پسر عمويم علي بن ابي طالب را نمي بينم؟ گفتيم: ما هم او را نديده ايم اي رسول خدا، حضرت با صداي بلند فرمود: اي علي، اي پسر عمو! علي عليه السلام از آخر صفها پاسخ داد: لبيک يا رسول الله، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: نزديک من بيا.

انس گويد: او پيوسته صفها را مي شکافت و از سر و دوش مهاجر و انصار خود را به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسانيد و مرتضي به مصطفي نزديک شد! پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا از صف اول بازماندي؟ علي عليه السلام گفت: شک داشتم که وضو دارم يا نه، به منزل فاطمه عليهماالسلام رفتم و حسن و حسين را صدا زدم و کسي پاسخم نگفت؛ ناگاه کسي از پشت سر مرا صدا زد و گفت: اي ابوالحسن به پشت بنگر. به پشت خود برگشتم، طشتي ديدم و در آن سطلي پر از آب و بر روي آن يک حوله. حوله را برداشتم و از آن آب وضو ساختم، آبي بود به نرمي کره و طعم عسل و بوي مشک، سپس روي برگرداندم و نفهميدم چه کسي سطل و حوله را گذاشت و چه کسي برداشت!

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم لبخندي در چهرء علي زد و او را در آغوش کشيد و پيشانيش را بوسيد و فرمود: آيا تو را مژده ندهم؟ آن سطل از بهشت بود و آب از بهشت برين، و آن که تو را براي نماز آماده ساخت جبرئيل عليه السلام بود، و آن که حوله به دستت داد ميکائيل عليه السلام، سوگند به آن که جانم در دست اوست، اسرافيل چندان شانه مرا گرفت (و در رکوع نگاه داشت) تا تو به نماز رسيدي، و به من گفت: درنگ کن تا آن کس که به منزله نفس تو و پسر عموي توست از راه فرا رسد![1] .

سوگند به آن که جان محمد در دست اوست، اسرافيل پيوسته دست مرا بر روي زانوهايم (در رکوع) نگاه داشت تا تو (اي علي) به نماز من برسي و ثواب آن را دريابي. آيا مردم مرا درباره دوستي تو سرزنش مي کنند حال آنکه خدا و فرشتگان او را در بالاي آسمان تو را دوست مي دارند؟![2] .

جابر رضي الله گويد: نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بوديم که علي بن ابي طالب عليه السلام از راه رسيد، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: همانا برادرم علي به نزد شما آمد. آن گاه رو به کعبه نمود و دست به آن نهاد و فرمود: سوگند به آن که جانم در دست اوست، اين و شيعيان او در قيامت رستگارند. سپس فرمود: او در ميان شما نخستين کسي است که با من ايمان آورده، و از همه شما به عهد خدا وفادارتر، و به امر خدا عامل تر، و در ميان رعيت عادل تر، و در تقسيم منصف تر و نزد خداوند ارجمندتر است. در اين وقت اين آيه نازل شد:

«ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئک هم خير البرية»[3] .

«آنان که ايمان آورده و کار شايسته کردند بهترين آفريدگانند» و ياران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هر گاه علي عليه السلام از راه فرا مي رسيد مي گفتند: بهترين آفريدگان آمد.[4] .

سوگند به آن که جانم در دست اوست، اگر نه اين بود که گروهي از ياران من درباره تو همان را مي گفتند که ترسايان درباره مسيح عليه السلام گفتند، همانا سخني درباره تو مي گفتم که بر هيچ گروهي عبور نکني جز آنکه خاک پا و آب وضويت را براي تبرک و شفا برگيرند، ولي همين تو را بس که تو از مني و من از تو.[5] .

سوگند به آن که جانم در دست اوست، همانا در ميان شما مردي است که پس از من با مردم بر اساس تأويل قرآن مي جنگد- چنانکه من با مشرکان بر اساس تنزيل آن جنگيدم- در حالي که آن مردم گواهي به يکتايي خداوند مي دهند، و از همين رو کشتن آنان بر ديگران گران مي آيد و بر ولي خدا (علي) طعن مي زنند و بر او خرده مي گيرند.[6] .

سوگند به آنکه جانم در دست اوست، مردم به بهشت در نمي آيند تا ايمان آورند، و ايمان نياورند تا شما (اهل بيت) را به خاطر خدا و رسولش دوست بدارند.[7] .

سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هيچکس ما خاندان را دشمن نمي دارد مگر آنکه داخل دوزخ شود.[8] .

سوگند به آنکه مرا به پيامبري برانگيخت، آنگاه که حلقه در بهشت را به دست گيرم نخست شما (اهل بيت) را داخل مي سازم.[9] .









  1. کفاية الطالب:290.
  2. بحارالأنوار117:39.
  3. سوره بينه:7.
  4. مناقب خوارزمي:.62 بحارالانوار.81:40 مجمع الزوائد هيثمي131:9.
  5. مناقب خوارزمي:.96 بحارالانوار105:40.
  6. کنزالعمال613:5.
  7. الصواعق المحرقة:172.
  8. همان:.174 مستدرک حاکم150:3.
  9. الصواعق المحرقة:232.مستدرک حاکم150:3.

    نقل از امام علي بن ابي طالب عليه السلام، ص101-99.