منادي توحيد











منادي توحيد



پس از گسترش اسلام و فتح مکّه، ديگر جايز نبود که مشرکان در سرزمين مکّه چون ديگر ايّام زندگي کنند، بايد شهر مکّه از هرگونه ناپاکي دور ماند که آيات سوره برائت نازل شد.

با نزول اين سوره مي بايست شخص پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم يا امام علي عليه السلام منادي توحيد در مراسم حج باشند و آخرين اولتيماتوم نظامي، سياسي و اجتماعي را براي مشرکان بخوانند که يکي از بزرگترين فضيلت هاي امام علي عليه السلام به حساب مي آيد.

آيات سوره برائت، موقعي نازل شد که پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم تصميم بر شرکت در مراسم حجّ نداشت، زيرا در سال پيش که فتح مکّه بود، خانه خدا را زيارت کرده بود و تصميم داشت، کسي را براي ابلاغ پيام هاي الهي انتخاب کند.

بدين منظور نخست ابوبکر را به حضور طلبيد و قسمتي از آيات آغازين سوره برائت را به او آموخت و او را با چهل تن روانه مکّه ساخت، تا در روز عيد قربان، سوره برائت را بر همه حاضران در شهر «مکّه» و «مِني» بخواند.

خليفه اوّل راه مکّه را در پيش گرفت که وحي الهي نازل گرديد و به پيامبر دستور داد:

پيام ها را بايد خود پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم يا کسي که از او است به مردم برساند و غير از اين دو نفر کسي براي اين کار صلاحيّت ندارد.[1] .

چيزي نگذشت که پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم علي عليه السلام را احضار فرموده، به او فرمان داد که:

راه مکّه را در پيش گيرد،

و آيات سوره برائت را از ابابکر بگيرد و به او بگويد که:

وحي الهي، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را مأمور ساخته است که اين آيات را يا خود پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و يا فردي که از اوست براي مردم بخواند،

از اين جهت، انجام اين کار به من محوّل شده است.

امام علي عليه السلام با جابر و گروهي از ياران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم، در حالي که بر شتر مخصوص پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم سوار شده بود، راه مکّه را در پيش گرفت و سخن پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را به خليفه اوّل رسانيد،

او نيز آيات سوره برائت را به امام علي عليه السلام تسليم کرد.

اميرمؤمنان وارد مکّه شد و روز دهم ذي الحجّه بالاي جمره عقبه، با نداي رسا آيات نخست سوره برائت را قرائت کرد،

و اخطاريّه چهار مادّه اي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را با صداي بلند به گوش تمام شرکت کنندگان رساند.[2] .

با اين پيام، همه مشرکان فهميدند که تنها چهار ماه مهلت دارند تکليف خود را با حکومت اسلامي روشن سازند.

آيات قرآن و اخطاريّه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم تأثير عجيبي در افکار مشرکين بخشيد و هنوز چهار ماه سپري نشده بود که آنان دسته دسته رو به آيين توحيد آوردند،

و سال دهم هجرت به آخر نرسيده بود که شرک و بت پرستي در حجاز ريشه کن گرديد.

هنگامي که خليفه اوّل از عزل خود آگاه شد با ناراحتي به مدينه بازگشت و به حضور پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم رسيد و زبان به گِلِه گشود و گفت:

مرا براي اين کار «ابلاغ آيات الهي و خواندن اخطاريّه» لايق و شايسته ديدي، ولي چيزي نگذشت، که مرا از اين مقام عزل و برکنار نمودي،

آيا در اين مورد فرماني از خدا رسيد؟

پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در پاسخ فرمود:

پيک الهي رسيد و گفت:

جز من و يا کسي که از خود من است، شخص ديگري براي اين کار صلاحيّت ندارد.[3] .









  1. لا يُؤَدّيها عَنْکَ اِلاّ اَنْتَ اَوْ رَجَلٌ مِنْکَ.
  2. اخطاريّه چهار مادّه اي بدين قرار بود

    الف- الغاي پيمان مشرکان

    ب- عدم حقّ شرکت آنها در مراسم حجّ

    ج- ممنوع بودن طواف افراد عريان و برهنه که تا آن زمان در ميان مشرکان رائج بود.

    د- ممنوع بودن ورود مشرکان به مسجد الحرام.

  3. اکثر تفاسير شيعه و اهل سنّت به اين رويداد تاريخي اشاره کرده اند.