ضرورت جاذبه و دافعه برابر دشمن











ضرورت جاذبه و دافعه برابر دشمن



دشمن گرچه دشمن است امّا مي شود با برخوردهاي انساني قلب او را تسخير کرد،

و از او يک دوست وفادار ساخت،

و از احتياط و دورانديشي نبايد غفلت کرد که تلخي هاي فراواني ببار خواهد آورد.

امام علي عليه السلام در خصوص برخورد انساني و بکارگيري اصلِ «جاذبه» در برابر دشمن مي فرمايد:

إِذَا قَدَرْتَ عَلَي عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ.

(هنگامي که بر دشمنت پيروز شدي عفو را شکرانه اين پيروزي قرار ده.)[1] .

و به سربازانش در جنگ سفارش مي کند که:

فَإِذَا کَانَتِ الْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً، وَلَا تُصِيبُوا مُعْوِراً، وَلَا تُجْهِزُوا عَلَي جَرِيحٍ. وَلَا تَهِيجُوا النِّسَاءَ بِأَذًي، وَإِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ، وَسَبَبْنَ أُمَرَاءَکُمْ

(آنگاه که به اذن خدا آنان را شکست داديد فراريان را نکشيد و ناتوان ها را ضربت نزنيد و مجروحان را نکشيد و با اذيت و آزار عواطف زنان را جريحه دار نکنيد اگرچه زنان به شما دشنام دهند و فرماندهان شما را بر و نسازا گويند.)[2] .

با توجّه به لطف و بزرگواري و والائي روح امام است که شاعز گفت:

«تو خدائي مگر اي دشمن دوست؟!!»

امام علي عليه السلام آنگاه هشدار مي دهد که:

وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ

(امّا زنهار، زنهار، سخت از دشمنت پس از بستن پيمان صلح برحذر باش، چرا که دشمن گاهي نزديک مي شود که تو را غافلگير سازد، پس دورانديشي را فراموش نکن.)[3] .

وقتي ياران امام علي عليه السلام به دشمنان خود دشنام مي دادند، زبان به نصيحت آنان گشود و فرمود:

إِنِّي أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِينَ... وَقُلْتُمْ... اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَدِمَاءَهُمْ، وَأَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَبَيْنِهِمْ، وَاهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ، حَتَّي يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ

(من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشيد... بهتر است بگوييد...

خدايا خون ما و آنها را حفظ کن، بين ما و آنها اصلاح نما و آنان را از گمراهي به راه راست هدايت فرما تا آن جاهلان حق را بشناسند.)[4] .

امّا اگر دشمن دست از تجاوز برنداشت،

و به مرزها هجوم آورد،

بايد قدرتِ «دافعه» را در چهره خشم مقدس و جهاد بي امان و حملات پِي در پِي آنگونه بکار گرفت تا ريشه هاي فتنه و فساد سوزانده شود و مهاجمِ قدرت طلب، بر سرجاي خود بنشيند،

که حضرت فرمود:

فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ.

وَهُوَ لِبَاسُ التَّقْوي، وَدِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ، وَجُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ.

(جهاد دري است از درهاي بهشت، خداوند آن را به روي دوستان خاص خود گشوده است، جهاد لباس تقواو زره محکم نگهدارنده و سپر مطمئن خداوند است.)[5] .









  1. حکمت 11 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- کتاب محاضرات ج 1 ص 111: راغب اصفهاني (متوفاي 513 ه)

    2- لباب الاداب ص 335: أسامة بن منقذ (متوفاي 584 ه)

    3- زهر الاداب ج 1 ص 44: حصري (متوفاي 453 ه

    4- روض الاخبار ص 36:محمد بن قاسم

    5- کتاب الاداب ص 33: ابن شمس الخلافة(متوفاي 622 ه).

  2. نامه 2/14 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- تاريخ ج3 ص82 ج6: طبري شافعي (متوفاي 310 ه)

    2- کتاب صفين ص203: نصر بن مزاحم (متوفاي 212 ه)

    3- فروع کافي ج5 ص38و12 و33 و38 و41: کليني (متوفاي 328 ه)

    4- مروج الذهب ج2 ص361 و362 و410: مسعودي (متوفاي 346 ه)

    5- کتاب الفتوح ج 3 ص 44: ابن أعثم کوفي (متوفاي 314 ه)

    6- کتاب الجمل ص403 و342: شيخ مفيد (متوفاي 413 ه).

  3. نامه 133/53 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف (مدارک گذشته).
  4. خطبه 1/206 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- اخبار الطوال ص 155: دينوري حنفي (متوفاي 282 ه)

    2- کتاب صفين ص102: نصر بن مزاحم (متوفاي 212 ه)

    3- تذکرة الخواص ص142: ابن جوزي حنفي (متوفاي 654 ه)

    4- بحار الانوار ج 32 ص 561: مجلسي (متوفاي 1110 ه).

  5. خطبه 1/27 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- المصنّف ج10 ص154: عبدالرّزاق بن هشام (متوفاي 211ه)

    2- حيلة الأبرار ج2 ص390: بحراني (متوفاي 1107ه)

    3- تاريخ دمشق ج3 ص322 و359 وج1 ص305: ابن عساکر شافعي (متوفاي 571 ه)

    4- تاريخ بغداد ج12 ص305: خطيب بغدادي شافعي (متوفاي 463 ه)

    5- تذکرة الخواص ص160: ابن جوزي حنفي (متوفاي 654ه).