محطّات في حياة النّبيّ











محطّات في حياة النّبيّ



فَتَأَسَّ بِنَبِيَّکَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ صلي الله عليه وآله فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّي، وَعَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّي. وَأَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَي اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ، وَالْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ.

قَضَمَ الدُّنْيَا قَضْماً، وَلَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْيَا کَشْحاً، وَاَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْيَا بَطْناً، عُرِضَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا فَأَبَي أَنْ يَقْبَلَهَا، وَعَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ، وَحَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ، وَصَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ. وَلَوْ لَمْ يَکُنْ فِينَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، وَتَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، لَکَفَي بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ، وَمُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ.

وَلَقَدْ کَانَ صلي الله عليه وآله يَأْکُلُ عَلَي الْأَرْضِ، وَيَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ، وَيَخْصِفُ بِيَدِهِ نَعْلَهُ، وَيَرْقَعُ بِيَدِهِ ثَوْبَهُ، وَيَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِيَ، وَيُرْدِفُ خَلْفَهُ، وَيَکُونُ السِّتْرُ عَلَي بَابِ بَيْتِهِ فَتَکُونُ فِيهِ التَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ:

«يَا فُلَانَةُ - لِإِحْدَي أَزْوَاجِهِ - غَيَّبِيهِ عَنِّي، فَإِنِّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَکَرْتُ الدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا».

فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ، وَأَمَاتَ ذِکْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ، لِکَيْلَا يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً، وَلَا يَعْتَقِدَهَا قَرَاراً، وَلَا يَرْجُوَ فِيهَا مُقَاماً، فَأَخْرَجَهَا مِنَ النَّفْسِ، وَأَشْخَصَهَا عَنِ الْقَلْبِ، وَغَيَّبَهَا عَنِ الْبَصَرِ.

وَکَذلِکَ مَنْ أَبْغَضَ شَيْئاً أَبْغَضَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ، وَأَنْ يُذْکَرَ عِنْدَهُ. وَ لَقَدْ کَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله مَا يُدُلُّکَ عَلَي مَسَاوِئِ الدُّنْيَا وَ عُيُوبِهَا:

إِذْ جَاعَ فِيهَا مَعَ خَاصَّتِهِ، وَزُوِيَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِيمِ زُلْفَتِهِ.

فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ:

أَکْرَمَ اللَّهُ مُحَمَّداً بِذلِکَ أَمْ أَهَانَهُ! فَإِنْ قَالَ: أَهَانَهُ، فَقَدْ کَذَبَ - وَاللَّهِ الْعَظِيمِ - بِالْإِفْکِ الْعَظِيمِ، وَإِنْ قَالَ: أَکْرَمَهُ، فَلْيَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَيْرَهُ حَيْثُ بَسَطَ الدُّنْيَا لَهُ، وَزَوَاهَا عَنْ أَقْرَبِ النَّاسِ مِنْهُ. فَتَأَسَّي مُتَأَسٍّ بِنَبِيِّهِ، وَاقْتَصَّ أَثَرَهُ، وَوَلَجَ مَوْلِجَهُ، وَإِلَّا فَلَا يَأْمَنِ الْهَلَکَةَ، فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَ مُحَمَّداً صلي الله عليه وآله عَلَماً لِلسَّاعَةِ، وَمُبَشِّراً بِالْجَنَّةِ، وَمُنْذِراً بِالْعُقُوبَةِ.

خَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا خَمِيصاً، وَوَرَدَ الْآخِرَةَ سَلِيماً.

لَمْ يَضَعْ حَجَراً عَلَي حَجَرٍ، حَتَّي مَضَي لِسَبِيلِهِ، وَأَجَابَ دَاعِيَ رَبِّهِ.

فَمَا أَعْظَمَ مِنَّةَ اللَّهِ عِنْدَنَا حِينَ أَنْعَمَ عَلَيْنَا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ، وَقَائِداً نَطَأُ عَقِبَهُ! وَاللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هذِهِ حَتَّي اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا.

وَلَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ: أَلاَ تَنْبِذُهَا عَنْکَ؟. فَقُلْتُ: اغْرُبْ پعَنِّي، فَعِنْدَ الصَّبَاحِ يَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَي!

ترجمه: راه و رسم زندگي پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله

پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن، که راه و رسم او الگويي است براي الگوطلبان، و مايه فخر و بزرگي است براي کسي که خواهان بزرگواري باشد، و محبوب ترين بنده نزد خدا کسي است که از پيامبرش پيروي کند، و گام بر جايگاه قدم او نهد، پيامبر صلي الله عليه وآله از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند، و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر، و شکمش از همه خاليتر بود، دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت، و چون دانست خدا چيزي را دشمن مي دارد آن را دشمن داشت، و چيزي را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چيزي را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچيز مي دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آن چه خدا و پيامبرش دشمن مي دارند، دوست بداريم، يا آن چه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، براي نشان دادن دشمني ما با خدا، و سرپيچي از فرمانهاي او کافي بود. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» برروي زمين مي نشست و غدا مي خورد، و چون برده ساده مي نشست، و با دست خود کفش خود را وصله مي زد، و جامه خود را با دست خود مي دوخت، و بر الاغ برهنه مي نشست، و ديگري را پشت سر خويش سوار مي کرد، پرده اي بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکي از همسرانش فرمود:

اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن مي افتد به ياد دنيا و زينت هاي آن مي افتم، پيامبر صلي الله عليه وآله با دل از دنيا روي گرداند، و يادش را از جان خود ريشه کن نمود، و همواره دوست داشت تا جاذبه هاي دنيا از ديدگانش پنهان ماند، و از آن لباس زيبايي تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمي خود نداند، و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد، و دل از دنيا برکند، و چشم از دنيا پوشاند، و چنين است کسي که چيزي را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگاني رسول خدا صلي الله عليه وآله براي تو نشانه هايي است که تو را به زشتي ها و عيب هاي دنيا راهنمايي کند، زيرا پيامبر صلي الله عليه وآله با نزديکان خود گرسنه به سر مي برد، و با آن که مقام و منزلت بزرگي داشت، زينت هاي دنيا از ديده او دور ماند، پس تفکّر کننده اي بايد با عقل خويش به درستي انديشه کند که: آيا خدا محمد صلي الله عليه وآله را به داشتن اين صفتها اکرام فرمود يا او را خوار نمود؟ اگر بگويد: خوار نمود، دروغ گفته و بهتاني بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام نمود. پس بداند. خدا کسي را خوار شمرد که دنيا را براي او گستراند و از نزديکترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروي کننده بايد از پيامبر صلي الله عليه وآله پيروي کند، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جاي قدم او بگذارد، وگرنه از هلاکت ايمن نمي باشد، که همانا خداوند، محمد صلي الله عليه وآله را نشانه قيامت، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از کيفر جهنم قرار داد، او با شکمي گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد،

سنگي بر سنگي نگذاشت تا جهان را ترک گفت،[1] و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه، چه بزرگ است منّتي که خدا با بعثت پيامبر صلي الله عليه وآله بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگي به ما عطا فرمود، رهبر پيشتازي که بايد او را پيروي کنيم و پيشوايي که بايد راه او را تداوم بخشيم.

به خدا سوگند! آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم که از پينه کننده آن شرمسارم، يکي به من گفت: «آيا آن را دور نمي افکني؟».

گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش مي شوند.[2] .









  1. سنگي بر سنگي نگذاشت، يعني خانه هاي باشکوهي نساخت و خانه اي ساده داشت، زيرا رسول خدا عليه السلام در ساختمان مسجد شخصاً سنگ ها را مي آورد، و براي همسران خود خانه ها و حجره هايي ساخت.
  2. ضرب المثل است، يعني آينده از آن استقامت کنندگان است.