برخورد شديد با يكي از خويشاندان











برخورد شديد با يکي از خويشاندان



در ريشه کن کردن مفاسد اجتماعي،

و از بين بردن خلافکاري ها،

و سوء استفاده هاي مالي،

در نظر امام علي عليه السلام، دوست و دشمن، خويشاوند و غريب، يکسان بود.

در نامه 41 نهج البلاغه خطاب به يکي از خويشاوندان خلافکار مي نويسد:

فَسُبْحَانَ اللَّهِ! أَمَا تُؤْمِنُ بِالْمَعَادِ؟ أَوَ مَا تَخَافُ نِقَاشَ الْحِسَابِ! أَيُّهَا الْمَعْدُودُ - کَانَ - عِنْدَنَا مِنْ أُولِي الْأَلْبَابِ، کَيْفَ تُسِيغُ شَرَاباً وَطَعَاماً، وَأَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّکَ تَأْکُلُ حَرَاماً، وَتَشْرَبُ حَرَاماً، وَتَبْتَاعُ الْإِمَاءَ وَتَنْکِحُ النِّسَاءَ مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَي وَالْمَسَاکِينِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالُْمجَاهِدِينَ، الَّذِينَ أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ هذِهِ الْأَمْوَالَ، وَأَحْرَزَ بِهِمْ هذِهِ الْبِلَادَ!

فَاتَّقِ اللَّهَ وَارْدُدْ إِلَي هؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِي اللَّهُ مِنْکَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَي اللَّهِ فِيکَ، وَلَأَضْرِبَنَّکَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ!

وَوَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ، مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ، وَلَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ، حَتَّي آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا، وَأُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَفْلَمَتِهِمَا،

وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ مَا يَسُرُّنِي أَنَّ مَا أَخَذْتَهُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَلَالٌ لِي، أَتْرُکُهُ مِيرَاثاً لِمَنْ بَعْدِي؛ فَضَحِّ رُوَيْداً، فَکَأَنَّکَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدَي، وَدُفِنْتَ تَحْتَ الثَّرَي، وَعُرِضَتْ عَلَيْکَ أَعْمَالُکَ بِالَْمحَلِّ الَّذِي يُنَادِي الظَّالِمُ فِيهِ بِالْحَسْرَةِ، وَيَتَمَنَّي الْمُضَيِّعُ فِيهِ الرَّجْعَةَ، «وَلَاتَ حِينَ مَنَاصِ!».

«سبحان اللّه!! آيا به معاد ايمان نداري؟ و از حسابرسي دقيق قيامت نمي ترسي؟

اي کسي که در نزد ما از خردمندان بشمار مي آمدي، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا نمودي در حالي که مي داني حرام مي خوري! و حرام مي نوشي!

چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، کنيزان مي خري و با زنان ازدواج مي کني؟ که خدا اين اموال را به آنان وا گذاشته، و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است!

پس از خدا بترس، و اموال آنان را بازگردان،

و اگر چنين نکني و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را کيفر خواهم نمود، که نزد خدا عذرخواه من باشد،

و با شمشيري تو را مي زنم که بهر کس زدم وارد دوزخ گرديد.

سوگند به خدا! اگر حسن و حسين چنان مي کردند که تو انجام دادي، از من روي خوش نمي ديدند و به آرزو نمي رسيدند تا آنکه حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلي را که به ستم پديد آمده نابود سازم،

به خدايِ پروردگارِ جهانيان سوگند! آنچه که تو از اموال مسلمانان به ناحق بردي، بر من حلال بود، خشنود نبودم که آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و انديشه نما، فکر کن که به پايان زندگي رسيده اي، و در زير خاک ها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا که ستمکار با حسرت فرياد مي زند، و تباه کننده عمر و فرصت ها، آرزوي بازگشت دارد امّا راه فرار و چاره مسدود است.»