جايگاه عقل در اعتقادات ديني
به گفته شهيد مطهري: بحثهاي توحيدي نهج البلاغه را شايد بتوان اعجابانگيزترينبحثهاي آن دانست، بدون مبالغه اين بحثها با توجه به مجموعشرايط پديد آمدن آنها در حد اعجاز است. به گفته ابن ابي الحديد معتزلي، نخستين فرد عربي که به ميدان مباحثعقلي و فلسفي درباره ذات و صفات الاهي گام نهاد، علي ابن ابيطالب(ع)بود. پيش از او در هيچ يک از آثار به جا مانده از مردمان نميتوان نشانهاي ازچنان معارف بلند يافت. امام علي(ع) درباره توحيد و عدل الاهي چنان دقيق وموشکافانه سخن گفته است که به جرأت ميتوان گفت ديگر صحابه پيامبرحتي از درک و فهم آن ناتوان بودند. البته طرح مباحث عقلي و تأکيد بر منزلت والاي عقل در کلاماميرمؤمنان(ع) در حقيقت ادامه همان راهي است که قرآن کريم و پيامبربزرگوار اسلام فرا روي آدميان گشودند. به گفته علامه طباطبايي، تنها درقرآن کريم بيش از سيصد آيه وجود دارد که انسانها را به تفکر و تأمل درآيات تشريعي و تکويني دعوت ميکند و بر انديشه در نشانههاي انفسي وآفاقي خداوند تأکيد ميورزد. حتي از نظر قرآن کريم سرپيچي از رهنمودهاو راهنماييهاي عقل سبب اصلي فروغلتيدن در عذابهاي دوزخ به شمارميآيد: (اهل جهنم) گفتند: اگر گوش شنوا داشتيم و انديشه ميکرديم، ازدوزخيان نبوديم؛ پس به گناه خويش اعتراف کردند.
مباحث و معارف نهفته در نهجالبلاغه، عمق و اهميت جايگاه عقل دراعتقادات ديني را مينماياند. بيشترين مباحث نهج البلاغه درباره توحيد وصفات الاهي و بحثهاي تعقلي و فلسفي است که در نوع خود و با توجه بهموقعيت فکري و فرهنگي زمان در حد اعجاز است.