تقليد كوركورانه‌















تقليد کورکورانه‌



تقليد کورکورانه‌ از موانع‌ انديشه‌ ديني‌ است‌؛ که‌ در سخنان‌ امام‌ علي‌(ع)نيز به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌؛ يعني‌ انسان‌ به‌ جاي‌ آن‌ که‌ آزادانه‌ و محققانه‌بينديشد، مهار تفکرش‌ را به‌ دست‌ ديگران‌ سپارد و خارج‌ از چارچوب‌اعتقادات‌ اکثريت‌ نينديشد. ويژگي‌ بسياري‌ از مردم‌ اين‌ است‌ که‌ باورهاي‌عمومي‌ و اجتماعي‌ را به‌ سادگي‌ و بدون‌ تفکر مي‌پذيرند و افزون‌ بر مسائل‌فرعي‌ و جزئي‌ زندگي‌ مانند نوع‌ پوشش‌ و وضعيت‌ ظاهري‌ خود، در انديشه‌ ونوع‌ نگاه‌ به‌ مسائل‌ کلي‌ و حياتي‌ زندگي‌ نيز از ديگران‌ تقليد مي‌کنند. در واقع‌ريشه‌ تقليد در مسائل‌ جزئي‌ و فرعي‌، خود باختگي‌ فکري‌ و تقليد در انديشه‌ ومسائل‌ کلي‌ است‌:


چون‌ مقلد بود عقل‌ اندر اصول‌
دان‌ مقلد در فروعش‌ اي‌ فضول‌


قرآن‌ کريم‌ در برابر کساني‌ که‌ پيروي‌ کورکورانه‌ از نياکان‌ را مبناي‌ عمل ‌خود قرار داده‌اند، مي‌فرمايد:

چون‌ به‌ آنان‌ گفته‌ شود: از آنچه‌ خدا نازل‌ کرده‌ است‌ پيروي‌ کنيد، مي‌گويند: نه‌، از چيزي‌ که‌ پدران‌ خود را بر آن‌ يافته‌ايم‌ پيروي‌ مي‌کنيم‌.آيا حتي‌ اگر پدرانشان‌ درک‌ نمي‌کردند و به‌ راه‌ صواب‌ نمي‌رفتند. باز هم ‌سزاوار پيروي‌اند.

از نظر معارف‌ اسلامي‌ زشتي‌ و زنندگي‌ تقليد، تنها در تقليد از پيشينيان‌ خلاصه‌ نمي‌شود و هر نوع‌ دنباله‌روي‌ کورکورانه‌ از شخصيت‌هاي‌ جامعه‌ يا اکثريت‌ جامعه‌ را در بر مي‌گيرد. اسلام‌ تک‌ تک‌ انسان‌ها را داراي‌ شخصيت‌مستقل‌ دانسته‌، «فرد» را «مسؤول‌» مي‌شناسد و تقليد کورکورانه‌ از بزرگان‌جامعه‌ را عامل‌ گمراهي‌ مي‌شمارد.

اميرمؤمنان‌(ع) حق‌طلبان‌ و هدايت‌جويان‌ را از پيروي‌ کورکورانه‌ از اکثريت‌ باز مي‌دارد و بر اين‌ پندار که‌ اکثريت‌ معيار درستي‌ و اقليت‌ دليل‌ برنادرستي‌ سخن‌ يا انديشه‌اي‌ است‌، مهر بطلان‌ مي‌زند:

اَيّها الناس‌ لاتستوحشوا في‌ طريق‌ الهُدي‌ لقلّه‌ِ اهله‌.

اي‌ مردم‌، به‌ خاطر کمي‌ طرفداران‌ِ راه‌ هدايت‌، از رفتن‌ در آن‌ بيم‌ به‌خود راه‌ ندهيد.

امام‌ علي‌(ع) پيروي‌ از مهتران‌ متکبر و نژادپرست‌ را نکوهش‌ مي‌کند ومي‌فرمايد:

آنان‌ مَرکب‌ گمراهي‌ و تباهي‌ و لشکريان‌ و ياوران‌ ابليس‌اند که‌ به‌صورت‌ چشم‌ و گوش‌ شيطان‌ عمل‌ مي‌کنند و شيطان‌ با به‌ خدمت‌گرفتن‌ آن‌ها مردمان‌ را گمراه‌ ساخته‌، عقل‌هاشان‌ را به‌ سرقت‌ مي‌برد.

البته‌ اين‌ تقليد که‌ رهزن‌ راه‌ انديشه‌ ديني‌ است‌، با تقليدي‌ که‌ عقل‌ و فطرت‌ انسان‌ به‌ آن‌ حکم‌ مي‌کند، تفاوت‌ دارد. هر انسان‌ عاقلي‌ درک‌ مي‌کند که‌ درمسائل‌ تخصصي‌ بايد به‌ متخصص‌ مراجعه‌ کند و سخنانش‌ را راهنماي‌ خويش‌سازد. هرگز نبايد به‌ بهانه‌ نادرستي‌ تقليد از مراجعه‌ به‌ پزشک‌ خودداري‌ کرد ياپيروي‌ از مجتهد و متخصص‌ احکام‌ ديني‌ را خطا دانست‌.