سجاياي انساني علي












سجاياي انساني علي[1]



.

امام علي بن ابي طالب (ع) ، امير مؤمنان که درود جاويد خداي بر او و بر خاندان پاکش باد، گذشته از برتريهاي بي شمار، امير يگانه ي اقليم لفظ و معني است، و خطابه ها و نامه ها و اندرزها و سخنان خردمندانه اش، از همان زمان که بر زبان و قلم مبارکش گذشت، دردلهاي پاکيزه و آزاد، نقش بست و بر سر زبانها افتاد و اوراق قلوب و صحايف دفترها را نگار داد و سخندانان و گويندگان، از آن، مايه ي تفکر اندوختند و آن را دستمايه ي شعر و خطابه کردند و تا امروز همچنان، در نطاق پهناور فکر بشر، مايه ي تفکر و گفتار است، و همچون سياله ي حيات، در اذهان و زبانها مي جوشد و سير مي کند.

بالجمله، سخناني است که به قول معروف: «فروتر از کلام آفريدگار و فراتر از سخن آفريدگان است».

آري، پيش از امام (ع)، از آن هنگام که بشر داراي تاريخ شد، حکيمان و نغزگويان، سخنان دلاويز و خرد آميزبسي گفته اند، و تا بشر داراي تاريخ است همچنان خواهند گفت و بسياري از آن سخنان، با دل پاک و ضمير صافي و گرايش صدق همنفس بوده است.

گوش روزگار، سخنان خردمندان و گويندگان حقيقت پرست و سخن پرداز که بسي همتا داشته اند و کارگاه هستي پيوسته در کار پروردن آنان است بسيار شنيده است. اما آن

[صفحه 2]

همه، با گفته هاي مولا تفاوت بسيار دارد، که سرشت و زندگاني او، و در نتيجه، جهان بيني او، با آن همه تفاوتها داشته است.

پس، تا پايه ي والاي سخنان وي، و نظر گاههاي افکار بي بديل او که در دل و جان قافله هاي بشري بهشت شکفته و جاوداني آفريده است در حدّ امکان شناخته آيد، ناچار بايد به جهان بيني او که حاصل زندگاني عملي و نهاد خاص اوست نظر انداخت و اوضاع و احوال و افکار و سنّتهاي زمان او را دانست و مکان تاريخي وي را شناخت و آن، اگر چه بيرون از اين مقال است و بايد آن را در شرح زندگاني او و در تفصيل و ترجمه ي سخنانش که از آن، کتابها پرداخته اند ديد، اما ناچار به نحوي بس مختصر، بايد شمه اي از آن را دانست تا شميمي از رايحه ي کلماتش را دريافت توان کرد.


صفحه 2.








  1. مقدمه ي ترجمه ي نهج البلاغه، اسد ا لله مبشّري، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامي،1373، چاب هفتم، ص 20 -9.