سروده هاي دشمن شکن ابو طفيل
أيشتمني عَمرو و مَروان ضَلَّةً و حول ابنُ هند شائعون کأنّهم يَعَضُّون مِن غيظٍ عَلَيَّ أکُفّهم - عمروعاص و مروان حکم از روي گمراهي به دستور فرزند هند جگرخوار مرا دشنام مي دهند. - شايعه سازان دور پسر هند مي نشينند و بازي ميمون ها را در مي آورند. - اينان از خشم بر من، دست هاي خود را مي گزند و اين اندوهي است که هرگز پايان ندارد - تا آخر اشعار -.[1] .
ابو طفيل نه تنها دشمن را با نيروي بازوان و دلاوري هاي اعجاب انگيز خود ضربه مي زد بلکه از طريق سروده هاي حماسي خود سپاهيان عراق را بر ضد لشکريان معاويه تهيج مي نمود و در مناسبت هاي مختلف با اشعار خود کمر دشمن را شکست، و روحيه شاميان را سخت تحت تأثير قرار داد؛ تا جايي که عمرو عاص و مروان بن حکم از شدت ناراحتي لب به ناسزا گشودند و ابو طفيل عامر بن واثله را مورد شتم و دشنام قرار دادند، چون اين خبر به اطلاع وي رسيد چند بيتي در دشنام آنان سرود و گفت:
بِحکمِ ابنِ هندٍ و الشقيُّ سعيدُ
إذا ما استقامُوا في الحديثِ قُرودُ
و ذلک غمٌّ لا أجَبُّ شديدُ