نامه ديگر امام به خلاف كاري نعمان











نامه ديگر امام به خلاف کاري نعمان



نعمان بن عجلان موقعي که به مقام فرمانداري بحرين منصوب شد، خيال کرد بيت المال مسلمانان از آن اوست لذا هر کس از طايفه بني زريق نزد او مي آمدند، مقداري از بيت المال را به او مي داد.[1] .

از نامه حضرت به او استفاده مي شود که اموالي را هم براي خودش برداشته بوده، لذا اميرالمؤمنين طي نامه اي او را ملامت و سرزنش کرد و براي او چنين نوشت:

اما بعد، فإنّه من استهان بالأمانة و رَغب في الخيانة و لم يُنزِّهُ (منها) نَفْسَهُ و دِينَه، فقد أخلَّ بنفسه في الدنيا، و ما يُشفي عليه بعدُ أمرٌّ و أبقي و أطول و أشقي، فَخَفِ اللَّه إنّک من عشيرةِ ذات صلاح...؛

اما بعد، کسي که نسبت به امانت کوتاهي کند، و به خيانت رغبت و تمايل نشان دهد و نفس و دين خود را منزه و پاکيزه نگرداند او در دنيا به خود ضرر رسانده و به آنچه بعداً گرفتار آن مي شود تخل تر و بادوام تر و بدتر و طولاني تر خواهد بود؛ بنابراين از خدا به ترس، همانا تو از قبيله اي هستي که داراي صلاح و شايستگي هستند، رفتارت طوري باشد که من نسبت به تو ظنّ و گمان نيکو داشته باشم، و به آنچه بدان به من خبر رسيده، اگر راست است برگرد و نظر مرا درباره خودت تغيير ده، خراج منطقه ات را بررسي کن و براي من نامه بنويس تا رأي خود را برايت اعلام کنم، ان شاء اللَّه.

وقتي نامه اميرالمؤمنين عليه السلام به دست نعمان رسيد و از متن آن آگاه شد، دانست که علي عليه السلام از خيانت او به بيت المال آگاه شده است، لذا فرار کرد و به معاويه پيوست.[2] .







  1. اسد الغابه، ج 5، ص 26.
  2. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 201.