دفاع از حريم ولايت











دفاع از حريم ولايت



مقداد پس از رحلت رسول اکرم صلي الله عليه و آله با خلافت ابي بکر صريحاً و علناً مخالفت نمود، حجت او سوابق درخشان و شخصيت ممتاز اميرالمؤمنين عليه السلام و احاديثي مانند حديث غدير و امثال آن بود. با وجود اين شرايط، وي فرد ديگر را براي اين سمت، شايسته نمي دانست.

او به افق روشني چشم دوخته بود که در پرتو آن، سخنان به حق پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله توسط وارث شايسته و به حق او،اميرالمؤمنين عليه السلام به گوش سنگين جهانيان برسد و قلمرو دولت کريمه اش به همه آفاق عالم گسترش يابد. در يک کلام او در فراق پيامبر صلي الله عليه و آله، به علي دل بسته بود. اگر گفته شود مقداد يگانه مرد اين ميدان بود، مبالغه نشده است؛ زيرا برخي اخبار به اين نکته تصريح کرده اند که تنها افرادي که بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله دچار هيچ وسوسه و ترديد و تزلزلي نشدند، فقط سلمان، ابوذر و مقداد و بعد هم عمّار و... بودند.

بعد از غصب خلافت امير مؤمنان عليه السلام توسط اصحاب سقيفه، مقداد جزو معدد افرادي بود که مورد وثوق خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و به ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام بود و به منزل آن حضرت رفت و آمد داشت و هنگامي که حضرت زهرا عليهاالسلام و علي عليه السلام براي گرفتن حق خود (خلافت) به مردم مدينه مراجعه مي کردند، تنها او و سه نفر ديگر ابوذر سلمان و زبير بودند که با تراشيدن سر خود اعلام فداکاري مي کردند.

او نيز جزو معدود افرادي بود که در تشييع جنازه و کفن و دفن حضرت زهرا عليهاالسلام حضور داشت.[1] .







  1. ر. ک: شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 45 و ج 11، ص 14؛ بحارالانوار، ج 43، ص 199 و ج 42، ص 351؛ تجلي امامت، بحث هجوم به خانه فاطمه و علي (ع)؛ رجال کشي، ص 7، ح 13.