فراخواني مخنف براي صفين











فراخواني مخنف براي صفين



«هنگامي که اميرالمؤمنين عليه السلام در آستانه جنگ صفين قرار داشت، پس از آن که با گروهي از سران اصحاب مثل عمّار ياسر و عبداللَّه بن بديل و عمرو بن حمق خزاعي و ديگران به مشورت نشست و آنان موافقت خود را براي حرکت به صفين و جنگ با معاويه اعلام کردند، حضرت بلافاصله براي کارگزارانش نامه نوشت که آنها به سوي او حرکت کنند، از جمله براي مخنف بن قيس (استاندار اصفهان و همدان) چنين مرقوم داشت:

سلام عليک، فإني احمد اللَّه اليک الذي لا اله الا هو، اما بعد، فإنّ جهادَ مَن صَدَف عن الحق رغبةً عنه. وَهَبَّ في نُعاس العَمي و الضلال، اختياراً له فريضة علي العارفين إنّ اللَّه يرضي عمن أرضاه و...؛

سلام بر تو، من همراه با تو خداوندي را که خدايي جز او وجود ندارد ستايش مي کنم، اما بعد، همانا جنگ با آنان که از حق روي برتافته و در خواب کوري و گمراهي به عمد فرو رفته اند بر عارفان فرض است جهاد کنند؛ و همانا کسي که خداوند را راضي کند، خدا از او راضي خواهد بود و از کسي که از فرمانش سرپيچي کند خشمگين خواهد شد. و ما اينک تصميم گرفته ايم به سوي اين قوم (معاويه) برويم، قومي که ميان بندگان خدا، به آنچه خداوند نازل کرده است، عمل نمي کنند.

... اينک اي مخنف، هرگاه نامه ام به دستت رسيد، مطمئن ترين يارانت را بر منطقه حکومت خود به جانشيني خود بگمار و خود به سوي ما حرکت کن، شايد تو همراه ما با اين دشمني که حرام خدا را حلال مي شمرد، رو به رو گردي و امر به معروف و نهي از منکر کني و با افراد طرفدار حق بوده و از باطل گرايان دوري نمايي و ما و تو هيچ کدام از پاداش جهاد بي نياز نيستيم، و خداوند ما را از هر کس ديگري بي نياز مي کند و او بهترين وکيل و سرپرست است.

اين نامه را عبيداللَّه بن ابي رافع در سال 37 هجري به دستور امام عليه السلام براي وي نوشت و ارسال کرد.[1] .

مخنف بن سليم پس از دريافت نامه امام عليه السلام حارث بن ابي الحارث بن ربيع را بر اصفهان و سعيد بن وهب را بر همدان گماشت (اين دو از خويشاوندان او بودند) و خود به کوفه نزد حضرت علي عليه السلام آمد و در جنگ صفين شرکت نمود.[2] .







  1. وقعة صفين، ص 104؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 3، ص 182.
  2. وقعة صفين، ص 104؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 3، ص 182.