دستگيري محمّد بن ابي حذيفه و شهادت او











دستگيري محمّد بن ابي حذيفه و شهادت او



عمروعاص پس از استقرار حکومتش بر مصر دست به تصفيه حساب زد و طرفداران محمّد بن ابي بکر را دستگير و يا به قتل رساند، از جمله محمّد بن ابي حذيفه را دستگير نمود ولي چون پسر دايي معاويه و بزرگ شده دامن عثمان بود از قتلش گذشت و او را به شام نزد معاويه فرستاد و معاويه دستور زنداني کردنِ او را داد و سپس او فرار کرد و در بيرون زندان به شهادت رسيد.[1] .

درباره دستگيري و شهادت محمّد بن ابي حذيفه اقوال ديگر هم هست. از جمله اين که گفته شده: محمّد بن ابي حذيفه تا هنگام شهادت حجر بن عدي زنده و در زندان معاويه بود و بعد از زندان گريخت و به دست مالک بن هبيرة بن خالد کندي به شهادت رسيد.[2] .

مدائني و ديگران در دستگيري و شهادت او چنين نقل کرده اند: موقعي که عمروعاص مصر را فتح کرد، محمّد بن ابي حذيفه را دستگير و به احترام خويشاوندي او با عثمان، او را به شام نزد معاويه که در آن هنگام در فلسطين بود، فرستاد. معاويه محمّد را زنداني کرد، ولي محمّد پس از مدتي از زندان گريخت و از شهر خارج شد، معاويه از فرار او خوشحال شد؛ اما خوشحالي خود را از اهل شام کتمان مي کرد و به آنان وانمود کرد که از فرار محمّد بسيار متأسف است و در صدد يافتن اوست و به شاميان گفت: آيا در ميان شما کسي هست که بتواند او را پيدا کرده و دستگير کند؟

مردي از قبيله خثعم به نام عبداللَّه (عبيداللَّه) بن عمرو بن ظلام، که مردي دلير از طرفداران سرسخت عثمان بود، گفت: من به تعقيب او مي پردازم و او را دستگير مي کنم. عبداللَّه خيلي زود با سواراني که داشت از شام بيرون رفت و در محلي به نام تلقاء در حوران يا حوارين (از دهکده هاي حلب) به او دست يافت و چنان بود که محمّد در غاري پناه برده بود، از اتفاق چند شتر و يا چند الاغ که در اثر باران يا به قولي چند الاغ به آن غار وارد شدند آن حيوانات چون انساني را در غار ديدند، رم کرده و بيرون آمدند، صاحبان حيوانات کنجکاو شدند و پس از جست و جو در غار، محمّد را ديدند اما چون او را نمي شناختند، از غار بيرون آمدند، در اين حال با عبداللَّه بن عمرو بن ظلام مواجه شدند؛ او گفت: اين جا مردي با اين نام و اوصاف نديده ايد؟ آنان گفتند: مردي با اين اوصاف در داخل غار مخفي شده است. لذا عبداللَّه، به سرعت وارد غار شد و محمّد را دستگير کرد و از غار بيرون کشيد و از اين که مبادا معاويه او را فراري دهد، وي را نزد معاويه نبرد و تصميم گرفت همان جا کارش را يکسره کند، لذا همان جا او را کشت و سر از بدنش جدا کرد.[3] .







  1. انساب الاشراف، ص 311.
  2. همان؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 6، ص 101.
  3. تاريخ طبري، ج 5، ص 106؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 6، ص 100.