بازسازي بخش شکست خورده سپاه امام
مالک حرکت کرد و در برابر فراريان ايستاد و سخنان اميرالمؤمنين را برايشان بازگفت و به آنان فرياد زد: اي مردم من مالک بن حارثم، و مکرر خود را معرفي کرد و گفت: من مالک بن حارثم، حال پيرامون من جمع شويد، ولي از آن گروه يک نفر هم به او توجه نکرد و هم چنان در حال فرار و دور شدن از صحنه نبرد بودند. در اين لحظه، مالک با خود پنداشت که نام «اشتر» ميان مردم مشهورتر است به اين سبب او فرياد زد: اي مردم من اشترم، اي مردم من اشترم، به من نزديک شويد و فرار نکنيد. در اين هنگام گروهي به جانب او آمدند، مالک به آنان گفت: آنچه امروز انجام داديد، بسيار ناپسند بود، اي مردم از دشمن استقبال کنيد و بر آنان حمله کنيد و با سرعت و تهوربه دشمن يورش بريد. اي مردم مگر نمي دانيد هدف دشمن خاموش کردن نور خدا و سنت پيامبر و زنده کردن بدعت ها است، پس در راه خدا و دفاع از دين ايثار کنيد؛ فرار از ميدان نتيجه اي جز خواري و مرگ و عذاب دردناک الهي ندارد. آن گاه مذحجيان را ملامت نمود که: امروز خدا را خشنود نکرديد و به وظايف خود عمل ننموديد، اين رفتار (فرار از جنگ) از شما بعيد بود، مگر نه اين که شما دست پرورده جنگ و بزرگ شده رزم و پيکاريد و اصحاب تهاجم و ارباب جوان مردي، شما که هرگز به درماندگي و بيچارگي معروف نبوديد.... سخنان نافذ مالک در آنان و ساير فراريان اثر گذاشت، لذا خطاب به او گفتند به هر جا که مي خواهي ما را ببر، مالک گفت: من با شما هم پيمان مي شوم که تا پيروزي نهايي يا شهادت بجنگيم. آن گاه به همراه آنان به بخش مرکزي سپاه معاويه حمله کرد و قوي ترين ستون سپاه دشمن را مورد حمله قرار داد. اين گروه به حدي پايداري از خود نشان داد که دشمن را به وحشت و ترس انداخت و سپس به اردوگاه سپاه علي عليه السلام بازگشت و بدين ترتيب مالک اشتر از گروه فراري نيروهايي ساخت که دشمن را به شگفتي و حيرت واداشت. بعد از اين واقعه امام عليه السلام از بازگشت آنان به ميدان جنگ و حماسه آفريني آنان به ويژه مالک اشتر ابراز رضايت نموده و خطبه ايراد فرمودند.[1] .
در يکي از روزهاي سخت جنگ در صفين، جناج راست سپاهيان عراق در برابر حمله شديد سپاهيان شام، در هم شکست و نيروها پا به فرار گذاشتند. امير مؤمنان عليه السلام با مشاهده فرار جناح راست سپاهيانش، آهنگ جناح خود کرد و از مردم مي خواست برگردند و به نبرد ادامه دهند، در همين حال از کنار مالک گذشت و فرياد زد: اي مالک به اين جماعت در حال فرار بگو، از چه و به کجا مي گريزيد، آيا از مرگي که هرگز نمي توانيد آن را عاجز کنيد و به زندگاني که براي شما باقي نمانده است، فرار مي نماييد؟