حمايت مالك از سخنان امير مؤمنان











حمايت مالک از سخنان امير مؤمنان



وقتي خبر تصرف بصره توسط ناکثين به سمع امير مؤمنان عليه السلام رسيد، آن حضرت که در ذي قار بود، سخنراني مهمي ايراد کرد و در ضمن آن از اعمال ظالمانه طلحه و زبير به خدا شکايت نمود و گفت:

اللهم انّ طلحة و الزبير قطعاني و ظلماني و ألبّا عليّ، و نکثا بيعتي، فاحلل ما عقداه، و انکث ما أبرما، و لا تغفر لهما أبداً، و أرهما المساءة فيما عملا و أمَّلا؛

پروردگارا، همانا طلحه و زبير از من بريدند و بر من ستم کردند و بر من شورش نمودند و بيعت مرا شکستند. پروردگارا، آنچه را آنان گره زده اند بگشاي و آنچه را استوار کرده اند از هم بگسل، و آن دو را هرگز نيامرز و در آنچه کرده اند و به آن دل بسته اند فرجامي ناخوش بهره ايشان فرماي.

چون سخنان امام عليه السلام تمام شد مالک اشتر برخاست و پس از حمد و ثناي خدا چنين گفت:

اي اميرالمؤمنين سخن تو را شنيديم و همانا درست مي گويي و خدا تو را موفق دارد، يا علي، تو پسر عمو و داماد و وصي پيامبر مايي و نخستين کسي هستي که او را تصديق کردي، و همراهش نمازگزاردي، و در همه جنگ هاي او شرکت نمودي، از اين رو در اين موارد بر همه امت فضيلت داري و از همه برتري و براي جانشين پيامبر صلي الله عليه و آله از همه سزاوارتري، يا علي، هر کس از تو پيروي کند به بهره خود رسيده و مژده رستگاري را دريافته است و آن کس که از فرمان تو سرپيچي نمايد و از تو روي گرداند به جايگاه خود در هاويه دوزخ منزل گزيده است.

اي اميرالمؤمنين، سوگند به جان خودم که کار طلحه و زبير و عايشه براي ما آسان و ماهيتشان برايمان روشن و شناخته شده است آنها بي آن که از تو خلافي ببينند و يا ستمي نموده باشي از تحت فرمان تو خارج شده اند و به اين اقدام خطير مبادرت نموده اند، اگر آنان مي پندارند که خون عثمان را طلب مي کنند، نخست بايد از خود قصاص بگيرند که آن دو، نخستين کساني بودند که مردم را بر او شوراندند و مردم را به ريختن خونش واداشتند، و خدا را گواه مي گيرم که اگر به بيعتي که از آن بيرون رفته اند باز نگردند آن دو را نيز به عثمان ملحق خواهيم ساخت چرا که شمشيرهاي ما بر دوش هاي ماست و دل هاي ما در سينه هايمان محکم و استوار است، و ما امروز همان گونه ايم که ديروز بوديم.

مالک اين سخنان قاطع و محکم را گفت و بر جاي خود نشست.[1] .







  1. شرح ابن ابي الحديد، ج 1، ص 309.