پيشنهاد مالك در رفع تنهايي امام











پيشنهاد مالک در رفع تنهايي امام



وقتي که مالک مشاهده نمود مردم به خاطر آن که امام عليه السلام به آنان اموال دنيوي نمي دهد بر خلاف معاويه که سران و اشراف را با اموال بيت المال به خود جذب مي کند،[1] به امام عليه السلام گفت: اگر به آنها مال ببخشي گردن هايشان به سوي تو خم مي شود و خيرخواهي و دوستي آنها مخصوص تو خواهد شد.

امام عليه السلام در برابر اين خيرخواهي مالک به جوابي بسيار ارزشمند و با زبان دادگستر و حق گو مبادرت نمود و پس از حمد و ثناي الهي فرمود:

اما آنچه ذکر کردي از عمل و سيره عادلانه ما همانا که خداوند عزوجل مي فرمايد: «مَنْ عَمِلَ صالحاً فلنفسه و مَن أسَاءَ فَعليها و ما ربُّک بظلّامٍ للعبيد؛[2] هر کس کار پسنديده کند، به نفع خود او است و هر کس بدي کند، به ضرر خود او خواهد بود و پروردگارت نسبت به بندگان، ستمگر نيست» و من از اين که مبادا در انجام آنچه گفتي يعني عدالت خواهي، مقصر باشم، بيشتر مي ترسم.

و اما اين که گفتي، حق بر آنان سنگين آمده و بدين سبب از ما جدا شده اند، خداوند به خوبي آگاه است که آنان به خاطر ستم و بيداد از ما جدا نشده اند و به عدل و داد پناه نبرده اند، بلکه آنها جست و جو نکردند مگر دنياي فاني را که به هر حال از آنان زايل خواهد شد، و بدون ترديد روز قيامت از آنها پرسيده خواهد شد، که آيا اين کار را براي دنيا انجام داده اند يا براي خدا عمل کرده اند.

و اما اين که درباره بذل اموال و توجه به بعضي افراد خاص گفتي و تذکر دادي، اي مالک، ما را نشايد که به فردي از بيت المال و درآمد عمومي چيزي بيش از حقش بدهيم و خداوند سبحان که سخنش حق است فرموده است: «کم من فئة قليلةٍ غلبت فئة کثيرة باذن اللَّه و اللَّهُ مع الصابرين»[3] و خداوند محمّد صلي الله عليه و آله را به تنهايي مبعوث فرمود و از آن پس شمار يارانش را زياد افزود و گروهش را پس از ضعف و زبوني عزيز گردانيد، بنابراين اگر خداوند اراده کند که امر و حکومت را به ما رساند، دشواري آن را براي ما آسان و ناهمواريش را هموار مي سازد و من از رأي و پيشنهاد تو فقط چيزي را مي پذيرم که موجب رضايت خداوند باشد و تو اي مالک نزد من امين ترين مردم و خيرخواه ترين و با تدبيرترين ياران من به خواست خداوند خواهي بود.[4] .

اميرالمؤمنين عليه السلام با اين که حتي بهترين يارش (مالک) بذل و بخشش بيت المال را براي جذب برخي افراد مجاز دانست، اما حضرت آن را جايز نشمرد و با او مقابله کرد و از صرف بيت المال در راه توجه دل ها به سوي خود جداً اعلام بيزاري نمود و اصلاح امور را فقط در دست خداي يکتا دانست.







  1. ر. ک: شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 197؛ معادن الحکمه، ج 1، ص 305.
  2. فصّلت 41، آيه 46.
  3. بخشي از آيه 249، سوره بقره. (يعني: چه بسيار گروه کوچکي که به اذن پروردگار بر گروه زيادي غلبه و پيروزي يابند و خداوند همراه صبرکنندگان است).
  4. شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 197.