شهادت كميل به دست حجّاج











شهادت کميل به دست حجّاج



وقتي که حجاج تصميم به کشتن کميل گرفت، کميل فرار کرد، اما براي در امان ماندن قبيله و خويشاوندانش خود را تسليم نمود، همين که حجاج چشمش به او افتاد، گفت: من آرزو داشتم تو را دستگير مي کردم تا بهانه اي براي کشتنت داشته باشم.

کميل گفت: اي حجاج، صدايت را براي من بلند نکن، و بناي خانه ات را منهدم مساز، به خدا سوگند از عمر من چيزي باقي نمانده است جز به مقدار باقي مانده غبار. پس در مورد من هر چه مي خواهي بکن که وعده ديدار ما پيشگاه خداوند است و بعد از کشتن هم حسابي در کار است. و البته، اي حجاج، اين را بدان که اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام هم به من خبر داده است که تو قاتل من خواهي بود!

حجاج گفت:پس دراين صورت حجت بر تو تمام است (و حق توست که کشته شوي) و من تو را به قتل خواهم رساند.

کميل گفت: در صورتي حجت بر من تمام خواهد بود که قضاوت به دست تو باشد.

حجاج گفت: آري، قضاوت به دست من است، مگر نه اين که تو از قاتلانِ عثمان بن عفان بودي؟ سپس دستور داد سر آن پيرمرد مظلوم را از بدن جدا کردند و همان گونه که مولايش علي عليه السلام به او خبر داده بود، به شهادت رسيد و به مولايش اميرالمؤمنين علي عليه السلام پيوست. و پيکر مطهرش در نجف اشرف در محلي به نام «ثويه» (که امروز مزار شيعيان حضرت علي عليه السلام است) به خاک سپردند.[1] .

قول صحيح شهادت آن عزيز مظلوم، در سال 83 هجري و قاتل او ابو جهم بن کنانه کلبي بوده است.[2] .







  1. ارشاد مفيد، ج 1، ص 327؛ تاريخ طبري، ج 6، ص 365؛ تهذيب التهذيب، ج 6، ص 589؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 42.
  2. تاريخ طبري، ج 6، ص 365.