علاقه متقابل و درس اخلاق











علاقه متقابل و درس اخلاق



روزي اميرالمؤمنين عليه السلام به عيادت صعصعه - يار صديق و شيعه مخلصش - تشريف بردند و در حين عيادت به صعصعه احترام زيادي کرد و دست مبارکش را به قصد شفا بر پيشاني او کشيد، و هنگام رفتن از نزد صعصعه خطاب به او فرمود: «لا تتخذنَّ زيارتنا إياک فخراً علي قومک؛ مبادا اين عيادت من از تو سبب فخر و برتري تو بر قوم و بستگانت شود؟»

صعصعه - اين تربيت يافته مکتب اميرالمؤمنين عليه السلام - با بياني زيبا عرضه داشت: «لا يا اميرالمؤمنين، و لکن ذُخراً و أجراً؛[1] نه هرگز، من به اين ملاقات بر قوم خود فخر نمي کنم بلکه زيارت شما را ذخيره اي پر ارزش و پاداش بزرگي براي خود مي دانم.»

امام عليه السلام مجدداً در برابر اين سخن بلند و گوياي صعصعه از همت والا و فکر عالي او تجليل کرد و فرمود: «و اللَّه ما کنتَ الّا خفيف المؤنة، کثير المعونة؛ به خدا قسم، تو نبودي مگر مردي سبک بار و کم هزينه اما بسيار کمک کار و پر ارزش.»

صعصعه در تجليل و تعظيم امام عليه السلام چنين عرضه داشت:

و تو اي امير مؤمنان، به خدا سوگند شما را نشناختم مگر اين که به خداشناسي عارف و آگاهي، و همانا پروردگار در نظرت بزرگ است، و همانا تو در کتاب خدا، بزرگ و حکيمي، و تو نسبت به مؤمنين رؤف و مهرباني.[2] .







  1. در رجال کشي عبارت امام عليه السلام اين گونه آمده: «يا صعصعه، لا تتخذ عيادتي لک اُبهة علي قومک.» و جواب صعصعه چنين آمده است: «بلي واللَّه أعدّها منّةً مِن اللَّه عليَّ و فضلاً».
  2. سفينة البحار، ج 2، ص 30 ماده صعب، و به رجال کشي، ص 67، ح 121 رجوع شود.